نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه تبریز
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study measures the environmental indicators of subjective assessments to study the physical aspects of quality of life, , therefore a comparative study of the impact of the physical - environment, quality of life is in cities Ajabshir and Bonab. So in order to achieve the goal of this research, the applied research and the analytical methods Using documentary and field studies by questionnaire tool was used. To determine sample size and sampling method, respectively sample size Cochran Method and Random Cluster Sampling was used. In analysis of data, Independent-Samples T Test, Exploratory Factor Analysis and Multiple Linear Regression (Enter Method) in SPSS 22.0 was used. For validity and reliability of questionnaire, respectively Content Validity, (opinion of Planning-related experts) and the Cronbach's alpha value that has been estimated at more than 0.7 was used.
The results of the data analysis revealed the differences in physical - environmental dimensions of quality of life in the two cities with the amount of 0.718 in Ajabshir, and the amount of 0.741 in Bonab. So the city Bonab compared to Ajabshir Have greater level of quality of life in the physical – environment dimension. On the one hand between the physical – environment dimension of quality of life in Ajabshir the highest and lowest aspects related to content and physical and in Bonab the highest and lowest aspects related to performance and content. Finally, according to the results of the study suggestions to improving the quality of life in two cities presented.
کلیدواژهها [English]
بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها، نمونههای مورد مطالعه: شهرهای عجبشیر و بناب
فریبا کرمـی: دانشیار گروه پژوهشی جغرافیا، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
رباب راه نـور: کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی آمایش سرزمین، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
بهمن شـجاعیوند: دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران*
چکیده
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخصهای سنجش ذهنی به مطالعهی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف، مطالعهی کیفیت زندگی در مقیاس منطقهای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجبشیر و بناب شده است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و در آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. به منظور رسیدن به هدف این پژوهش از مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده و برای تعیین حجم نمونه و روش نمونهگیری، به ترتیب از روش تعیین حجم نمونه کوکران و نمونهگیری خوشهای تصادفی و در تجزیه و تحلیل و تفسیر دادهها و اطلاعات بدست آمده از مطالعات میدانی، از آزمونهای Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونهی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیرهی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجبشیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجبشیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی- محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهر عجبشیر به ترتیب بالاترین و پایینترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایینترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
واژههای کلیدی: کیفیت زندگی، ابعاد کالبدی- محیطی، عجبشیر، بناب.
1- مقدمه
1-1- طرح مسأله
کیفیت زندگی از موضوعاتی است که امروزه در مطالعات شهری و منطقهای، از منظر علوم مختلف مورد توجه قرار گرفته است. کیفیت زندگی برای تعیین رضایت و عدم رضایت افراد و گروهها از ابعاد مختلف زندگی است. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامهریزیهاست که توسط اندیشمندان و برنامهریزان تهیه میشود (قالیباف و همکاران، 1390: 33). بحث کیفیت زندگی به تازگی در ادبیات توسعهی پایدار و برنامهریزی توسعهی اجتماعی و مباحث اقتصاد نوین مطرح شده و جایگاه ویژهای یافته است و دولتها در سطح ملی و محلی و نیز مؤسسات متعددی بر روی مطالعه، سنجش و شاخصسازی آن کار میکنند (خوارزمی،1387: 34). یکی از مظاهر عمدهی تغییر مفهوم توسعه، تحولی است که در نحوهی نگرش سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن در طول دو دههی اخیر نسبت به این مفهوم بوجود آمده است. در واقع سازمان ملل متحد از الگوی جدیدی برای توسعه حمایت میکند که فراتر از توسعهی اقتصاد به توسعهی پایدار در نظر دارد (مهدی زاده و همکاران، 1385: 45).
در یک دید جهانی از جمله عوامل تأثیرگذار بر موضوع «کیفیت زندگی» وقوع بحرانهای زیستمحیطی و تضعیف بنیانهای محیط زیست جهانی است. بهبود کیفیت زندگی در هر جامعهای یکی از اهداف مهم سیاستهای عمومی است. واضح است که افزایش جمعیت شهری و تمایل رو به افزایش زندگی در شهر یکی از انگیزههای اصلی برای گسترش جنبش مستقل تحقیقات کیفیت زندگی است. در واقع کیفیت زندگی زمانی بیشترین اهمیت را پیدا کرد که این موضوع مطرح شد که انتظار میرود جمعیت شهری نسبت به کل جمعیت جهان افزایش یابد. جنبهی چند بعدی و روند تکاملی کیفیت زندگی به تفاسیر مختلفی منجر میشود که تحقیق و بررسی را مشکل میسازد. بر این اساس تحقیقات اخیر بر روی کیفیت زندگی بر مطالعهی این مفهوم در شهرها تأکید دارد (Lotfi & Solaimani, 2009: 124). رویکرد نوین برنامهریزی منطقهای با توجه به مفهوم کیفیت زندگی و به تبع آن در نظر گرفتن شاخصهای اقتصادی در روند و فرایند برنامهریزی منطقهای، پس از تلاشهای اولیهی کشورهای مختلف جهان به خصوص انگلستان و آمریکا، به حمایت سازمان ملل متحد به تدریج در نظام برنامهریزی ملی و منطقهای سایر کشورهای جهان جای خود را کم و بیش باز کرده است (کوکبی، 1384: 5).
2 – 1 – اهداف پژوهش
پژوهش حاضر با اتخاذ شاخصهای سنجش ذهنی به مطالعهی ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی اعم از عملکردی، کالبدی و محتوایی پرداخته و از آنجایی که هدف مطالعهی کیفیت زندگی در مقیاس منطقهای است، اقدام به بررسی تطبیقی تأثیر ابعاد کالبدی- محیطی در کیفیت زندگی شهرها در دو شهر عجبشیر و بناب، شده است. و اهداف جزیی پژوهش عبارتند از:
شناخت و بررسی سطح کیفیت مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی در شهرهای عجبشیر و بناب.
شناخت و بررسی پایینترین و بالاترین کیفیت در بین شاخصهای کیفیت زندگی در بعدکالبدی- محیطی در شهرهای عجبشیر و بناب.
شناخت و بررسی میزان تمایل مردم نسبت به مشارکت در فرایند برنامهریزی با توجه به سطح کیفیت زندگی در شهرهای عجبشیر و بناب.
3 – 1 - پیشینه پژوهش
با توجه به گسترهی وسیع زمینهی مطالعاتی در کیفیت زندگی، میتوان به مطالعات اجتماعی از کیفیت زندگی .(Wang et al: 2010, J. Mason et al: 2010, Davidson-Arad & Kaznelson: 2010) مطالعات اقتصادی (Wong: 2001, Whitehead et al: 2006, S. Williams & C. Jobes: 1990)، بهداشتی و پزشکی(Habib et al: 2009, Lercher: 2003, Ryashchenko & Gukalova: 2010) ، مطالعات کالبدی- محیطی(Godefroid: 2001, M. J. Geelen et al: 2009, Moser: 2009, S. (Westaway: 2006 و مطالعههای دیگری اشاره کرد که در حوزههای مختلف کیفیت زندگی انجام گرفته است.
در تحقیقی که بنایتو و همکاران (2003)، با عنوان «ادراک شاخصهای کیفیت محیط سکونتی و وابستگی محلهای درمحیطهای شهری در شهر رم» انجام دادهاند، نتایج بدست آمده، دو ابزار اندازه گیری کیفیت روابط ساکنان با محیط سکونتی شهری را ارایه میدهد که در این ابزار 11 مقیاس به اندازهگیری کیفیت محیط زندگی و 1 مقیاس هم به اندازهگیری وابستگی و احساس تعلق محلهای میپردازد.
کاستانزا (2007)، در تحقیق خود با عنوان «کیفیت زندگی: رویکرد یکپارچهی فرصتها و نیازهای انسان، در ایالتهای آمریکا» تأکید دارد که شاخصهای عینی و ذهنی با هم میتوانند میزان کیفیت محیط زندگی را بهتر بیان کنند. آنها بیان میکنند که کیفیت زندگی از دو مؤلفهی تأمین نیازهای انسان و رفاه تشکیل شده است.
پژوهش دیگری با عنوان «ارزیابی کیفیت زندگی در شهرهای بیش از یک میلیون روسیه» که توسط گلوباو و کبرموا (2014)، انجام گرفته، نشان میدهد که آنچه که تحقیق در حوزهی کیفیت زندگی را مشکل مینماید، عملکردهای ناهمگن کیفیت زندگی است. نویسندگان با این پیش فرض و با توجه به نتایج حاصل از تحقیق خود اشاره میکنند که، ابعاد کیفیت زندگی در شهرهای مختلف به صورت متفاوت ظاهر میشود و ممکن است ابعاد بالای کیفیت زندگی در یک شهر، در شهر دیگر جزو ابعاد پایین باشد.
حریرچی و همکاران (1388)، در پژوهش خود با استفاده از پرسشنامهی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، رابطهی بین متغییرهای مستقل(سرمایهی اجتماعی، ارزیابی خدمات شهری،رضایتمندی از محله، ویژگیهای فردی و خانوادگی) را با متغیر وابسته (کیفیت زندگی) سنجیده است که معنادار بودن روابط بین متغیرها را نشان میدهد.
مولودی (1388)، در پایان نامهی کارشناسی ارشد خود به شناخت مؤلفههای مؤثر بر کیفیت محیط و ارزیابی آن پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که کیفیت زندگی شهر جدید «هشتگرد» از سطح پایینی برخوردار است و به طور کلی رضایت از کیفیت محیط سکونتی وجود دارد ولی در مورد کیفیت محیط شهری این امر صدق نمی کند.
در پژوهشی که توسط خادم الحسینی و همکاران (1389)، در شهر نورآباد استان لرستان انجام گرفته، از شاخصهای ذهنی برای بخش کیفیت زندگی و تحلیل و ارزیابی روابط آن با برخی از خصوصیات فردی استفاده کرده است. نتایج حاصله نشان میدهد، حدود 9.7 درصد پاسخگویان در شهر نورآباد به طور کامل از کیفیت زندگی خود راضی و حدود 2.3 درصد کاملاً ناراضی هستند. حدود 88 درصد پاسخگویان نیز دارای میزان رضایتی بین این دو حد بالا و پایین هستند. علاوه بر این مشخص شد که کیفیت زندگی مفهومی چند بعدی است که توسعهی کالبدی، رضایت از امکانات، سرمایهی اجتماعی، محیط محلی و آرامش شهری ابعاد آن را در شهر نورآباد تشکیل میدهند.
4 – 1 – فرضیههای پژوهش
به منظور رسیدن به اهداف پژوهش فرضیههای ارایه شده عبارتند از:
سطح کیفیت مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی - محیطی کیفیت زندگی شهری در عجبشیر و بناب متفاوت است.
در شهرهای مورد مطالعه، در بین شاخصهای کیفیت زندگی شهری در بعد کالبدی- محیطی بالاترین کیفیت مربوط به ویژگیهای شاخصهای محتوایی و پایینترین کیفیت مربوط به ویژگیهای شاخصهای عملکردی است.
شاخصهای کیفیت زندگی شهری در بعد کالبدی- محیطی بر تمایل مردم نسبت به مشارکت آنها در فرایند برنامهریزی تأثیر دارد.
5 – 1 - روش تحقیق
روش پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت موضوع تنظیم میشود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن از روش پژوهش پیمایشی و توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه و روش نمونهگیری در پژوهش حاضر به ترتیب از روش تعیین حجم نمونهی کوکران و نمونهگیری خوشهای تصادفی بهره گرفته شده، که تعداد حجم نمونه 384 مورد برآورد شده و به منظور افزایش اطمینان تعداد نمونه 400 مورد در نظر گرفته شده که از این تعداد 200 پرسشنامه در عجبشیر و 200 پرسشنامه در بناب توزیع شده است. پرسشنامه یکی از ابزارهای مناسب جمعآوری دادهها است (Dillman, 2000). در تنظیم پرسشنامهی بکار رفته در این پژوهش از مبانی نظری و پرسشنامههای به کار رفته در پژوهشهای قبلی استفاده شده است. جمعآوری دادهها علاوه بر مشاهدهی میدانی از طریق مطالعهی اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته و آمارها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش با مراجعه به استانداری آذربایجان شرقی و مطالعات کتابخانهای به دست آمده است. پرسشنامه در 6 بخش تنظیم شده است، که بخش اول در برگیرندهی مشخصات عمومی است و سؤالات سایر بخشها که شامل متغیرهایی چون؛ احساس تعلق به محل زندگی، مشارکت و ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی است، به صورت 5 نقطهای در مقیاس طیف لیکرت (خیلی مخالف تا خیلی موافق) تنظیم شده است. به منظور سنجش اعتبار، از نوع اعتبار محتوایی استفاده شده است؛ ملاک ارزیابی این نوع اعتبار، قضاوت محققان و متخصصان در حوزهی برنامهریزی و کیفیت زندگی بوده که در همین ارتباط به سؤالات پرسشنامه و انسجام درونی آن نظر دادهاند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش و پایایی سؤالات نیز از ضریب آلفای کرونباخ که با مقدار 0.83 همواره بیش از 0.7 برآورد شده، استفاده شده است.
در تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونهی مستقل، تحلیل عاملی با استفاده از چرخش واریماکس نرمال و رگرسیون چند متغیرهی خطی در محیط نرم افزار SPSS 22.0، استفاده شده است. در این پژوهش از مدل تحلیل مؤلفههای اصلی استفاده شده است، همچنین برای استخراج عاملها دو روش وجود دارد. عاملهای متعامد و عاملهای متمایل ، که چرخش متعامد به سه رهیافت عمده تقسیم میشود که عبارتند از: کوارتیماکس ، واریماکس و اکوایماکس که در این پژوهش از چرخش واریماکس نرمال در استخراج دادهها استفاده شده است. اما آنچه که قبل از بکارگیری تحلیل عاملی باید مورد توجه قرار گیرد، تعیین و تشخیص مناسب بودن دادهها برای تحلیل عاملی است که از آن جمله میتوان به آزمون KMO و بارتلت اشاره کرد. آزمون KMO که مقدار آن همواره بین صفر و یک در نوسان است در صورتی که مقدار آن کمتر از 50% باشد، دادهها برای تحلیل عاملی مناسب نخواهند بود و اگر مقدار آن بین 50% تا 69% باشد میتوان با احتیاط بیشتر به تحلیل عاملی پرداخت. اما در صورتی که مقدار آن بزرگتر از 70% باشد همبستگیهای موجود بین دادهها برای تحلیل عاملی مناسب خواهند بود. آزمون بارتلت نیز این فرضیه را که ماتریس همبستگیهای مشاهده شده، متعلق به جامعه ای با متغیرهای نابسته است، میآزماید (کلانتری، 1382: 85). نکته ی دیگری که در تحلیل عاملی باید مد نظر قرار گیرد، معیار استخراج تعداد عاملها است. بدین منظور ضوابطی وجود دارد که از آن جمله میتوان به معیار مقدار ویژه ، بدین معنی که در تحلیل مؤلفههای اصلی تنها عاملهایی که مقدار ویژه آنها بیشتر از 1 باشد به عنوان عاملهای معنادار در نظر گرفته میشود، معیار تست بریدگی (کلانتری، 1382: 85)، معیار پیشین ، معیار درصد تجمعی واریانس که این معیار در تحقیقات غیر علوم انسانی 95% و در تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی 60% از واریانس کل (در مواردی کمتر از 60%) متغیرها در نظر گرفته میشود و معیار سنگریزه کتل (منصورفر، 1385: 302) که در این پژوهش از معیار مقدار ویژه و معیار درصد تجمعی واریانس استفاده شده است.
6 – 1 - محدودهی پژوهش
طبق روایات تاریخی، شهر عجبشیر و حومهی نزدیک آن کلاً بقایای شهر گمشده (شیز)، بزرگترین شهر آذربایجان در عهد اشکانیان و سامانیان است. با توجه به شکل (1)، شهرستان عجبشیر با وسعت 738 کیلومتر مربع (1.6 درصد مساحت استان) در 37 درجه و 28 دقیقهی عرض شمالی و 45 درجه و 55 دقیقهی طول شرقی، در ارتفاع 1330 متری از سطح دریا و در 100 کیلومتری تبریز واقع شده و از سمت شمال با شهرستانهای اسکو و آذرشهر، از سمت شرق با شهرستان مراغه، از سمت غرب با دریاچهی ارومیه و از سمت جنوب با شهرستان بناب هممرز است (استانداری آذربایجان شرقی، 1394). طبق آخرین تقسیمات کشوری، شهرستان عجبشیر دارای دو بخش به نامهای مرکزی (شامل دهستانهای دیزجرود غربی و خضرلو) و قلعهچای (شامل دهستانهای دیزجرود شرقی و کوهستان)، یک نقطهی شهری به نام عجبشیر و 49 آبادی است. براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390، جمعیت شهرستان عجبشیر در حدود 66746 نفر (1.8 درصد جمعیت استان) و جمعیت مرکز این شهرستان 26280 نفر برآورد شده است. جمعیت شهری این شهرستان 26280 نفر و جمعیت روستایی آن 40466 نفر و تعداد خانوار آن 18109 خانوار است (استانداری آذربایجان شرقی، 1394).
شکل (1): نقشهی محدودههای مورد مطالعه در پهنهی سرزمین
شهرستان بناب با وسعت 779 کیلومتر مربع (1.7 درصد مساحت استان) در 36 درجه و 54 دقیقه الی 37 درجه و 11 دقیقهی عرض شمالی و 45 درجه و 45 دقیقه الی 46 درجهی طول شرقی واقع شده و در 120 کیلومتری تبریز واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1290 متر است. این شهرستان از سمت شمال با شهرستان عجبشیر، از سمت شرق با شهرستان مراغه، از سمت غرب با دریاچهی ارومیه و از سمت جنوب با شهرستان ملکان و استان آذربایجان غربی هممرز است. طبق آخرین تقسیمات کشوری، شهرستان بناب دارای یک بخش مرکزی (شامل دهستآنهای بناجوی غربی، بناجوی شرقی و بناجوی شمالی)، یک نقطهی شهری به نام بناب و 30 آبادی است (عزت پناه، 1392: 60).
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390، جمعیت شهرستان بناب در حدود 125795 نفر (3.5 درصد جمعیت استان) و جمعیت مرکز این شهرستان 79894 نفر برآورد شده است. جمعیت شهری این شهرستان 79894 نفر و جمعیت روستایی آن 49901 نفر و تعداد خانوار آن 37380 خانوار است (شکل 1).
2 – مفاهیم، دیدگاهها و مبانی نظری پژوهش
مطالعات انجام گرفته در زمینهی کیفیت زندگی غالباً وظایف کلیدی از قبیل آگاه کردن شهروندان، گروههای اجتماعی و سیاستگذاران از روندهای کیفیت زندگی را بر عهده دارند. نتایج مطالعات کیفیت زندگی میتواند به ارزیابی سیاستها، رتبهبندی مکانها، تدوین استراتژیهای مدیریت و برنامهریزی شهری کمک کرده و درک و اولویتبندی مسایل اجتماع برای برنامهریزان و مدیران شهری به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان را تسهیل سازد. همچنین یافتههای کیفیت زندگی میتواند برای بازشناسی استراتژیهای سیاسی قبلی و طراحی سیاستهای برنامهریزی آینده و آیندهپژوهی استفاده شوند (Lee, 2008: 120). علاوه براین، مطالعات کیفیت زندگی میتواند به شناسایی نواحی و مکانهای مسألهدار، علل نارضایتی مردم، اولویتهای شهروندان در زندگی شهری، تأثیر عوامل اجتماعی- جمعیتی بر کیفیت زندگی و پایش و ارزیابی کارایی سیاستها و استراتژیها در زمینهی کیفیت زندگی کمک کند. در این راستا سانتوس و مارتینز اشاره میکنند که مشارکت اجتماع محلی در مطالعات کیفیت زندگی میتواند پشتیبان و عامل مهمی برای تعیین سیاستها و اهداف بلند مدت در راستای اجرای بهتر برنامهها باشد (Santos & Martins, 2007: 413).
تحولات جدید شهرسازی جهان و بروز مسایل و مشکلات ناشی از آن، محیطهای شهری از جمله محلههای شهری را در معرض عوارض نامطلوب توسعهی شهری قرار داده و نارساییهای چون آلودگیهای زیست محیطی، فقر، حاشیهنشینی، بدمسکنی، آسیبهای اجتماعی روانی و فرهنگی، جابجاییهای اجتماعی، تحلیل کارکردی و فعالیتی، کیفیت نامطلوب کارکردی و غیره ایجاد کرده است. این مسایل و مشکلات را میتوان ناشی از بکارگیری رویکرد سنتی (کالبدی- کارکردی) در برنامهریزی شهری و منطقهای دانست، که منجر به کاهش کیفیت محیط شهری در مناطق شهری و به خصوص محلههای شهری شده است. این پدیده تقریباً در تمام کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه از جمله ایران بروز یافته است (کوکبی، 1384: 6).
در ایران نیز به دلیل ضعف برنامهریزی، مهاجرتهای وسیع و رشد شهرنشینی و مهمتر از همه، اعمال سیاستها و روشهای ناکارآمد در مواجهه با مناطق و محلههای شهری و همچنین بیتوجهی به نقش مناطق و محلههای شهری در ارتقای هویت اجتماعی، اقتصادی وکالبدی شهر، مسایل و مشکلات مناطق و محلههای شهری به صورت قابل توجه ظاهر شده است. این بیتوجهی باعث کاهش کیفیت محیط اجتماعی، تسریع روند تخریب فیزیکی، به هم خوردن تعادل میان رفاه اجتماعی و کارایی اقتصادی (به نفع کارایی اقتصادی) و به طور کلی کاهش کیفیت محیط شهری و کیفیت زندگی شهری در مناطق و محلههای شهری و در نهایت منجر به نوعی عدم توازن اکولوژیکی شده است و در این راستا با توجه به اینکه شهرهای عجبشیر و بناب به عنوان شهرهای استان آذربایجان شرقی در برهههایی از تاریخ دارای توسعهی ناکارآمد و بدون اندیشه و برنامهریزی قبلی بوده است، ضرورت توجه به کیفیت زندگی در بعد کالبدی- محیطی بیش از پیش احساس میشود و لذا در کنار رسیدگی به وضعیت اجتماعی– اقتصادی در بعد منطقهای بحث کیفیت محیط شهری این بخش از استان از اهمیت خاصی برخوردار است.
محققان گرایشهای مختلف علمی، کیفیت زندگی را از دههی 1930 مطالعه نمودهاند. هر یک از این محققان درصدد بودهاند که نواحی مختلف جغرافیایی مانند شهرها، ایالتها و ملتها را براساس شاخصهای کیفیت زندگی که خود طراحی کردهاند، مطالعه کنند .(Van Kamp et al, 2003: 7)
سازمانهای بین المللی مانند WHO, UN, UNDP هریک سنجههای مورد نظر خود را در رابطه با کیفیت زندگی ارایه دادهاند. تا به حال، علوم رایج موفق نشدهاند رویکردی ترکیبی را که بتواند ابعاد متعدد شاخصهای فیزیکی، فضایی و اجتماعی را ارزیابی کند، طراحی کنند، آنچه که اخیراً در ادبیات مربوط به کیفیت زندگی صورت گرفته، بیانگر این است که چهارچوب مفهومی خاصی در ارتباط با رضایتمندی از سیستمهای طراحی شده برای سنجش کیفیت محیطی و یا ابعاد مرتبط با کیفیت زندگی و روندهای آنها وجود ندارد .(Van Kamp et al, 2003: 8)
3 - بحث و نتایج
1 – 3 - آزمون فرضیه 1
فرضیهی اول: سطح کیفیت مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی - محیطی کیفیت زندگی شهری در عجبشیر و بناب متفاوت است.
به منظور ارزیابی سطوح متفاوت مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی - محیطی کیفیت زندگی در شهرهای عجبشیر و بناب از آزمون، Independent-Samples T Test یا همان آزمون t با دو نمونه ی مستقل در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. از آزمون t با دو نمونه ی مستقل برای مقایسه ی میانگین دو گروه مستقل استفاده میشود که در مطالعهی حاضر دو گروه مستقل عبارت است از شهرهای عجبشیر و بناب.
با توجه به نتایج تحلیل آزمون t با دو نمونهی مستقل در جدول (1)، مشاهده میکنیم که افراد در دو شهر مورد مطالعه در کل، سطوح متفاوتی از مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی - محیطی کیفیت زندگی را احساس میکنند و دارند و بر این اساس H0 فرضیه اول مورد رد و H1 مورد تأیید قرار میگیرد.
جدول (1): نتایج تفاوت از سطح کیفیت مؤلفههای مختلف ابعاد کالبدی- محیطی در مناطق مورد مطالعه
آزمون |
مقدار t |
df |
مقدار F |
سطح معنی داری (Sig) |
t با دو نمونه ی مستقل Independent-Samples T Test |
2.118 |
136.223 |
24.293 |
0.000 |
منبع: مطالعات میدانی نگارنده
2 - 3 - آزمون فرضیه 2
فرضیهی دوم: در بین شاخصهای کیفیت زندگی شهری در بعد کالبدی- محیطی بالاترین کیفیت مربوط به ویژگیهای شاخصهای محتوایی و پایینترین کیفیت مربوط به ویژگیهای شاخصهای عملکردی است.
به منظور آزمون فرضیهی دوم از تحلیل عاملی در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. در تحلیل عاملی، دو مدل اساسی تحلیل عاملی مشترک و تحلیل مؤلفههای اصلی وجود دارد که بسته به هدف یکی از آنها بکار گرفته میشود. که در این پژوهش از مدل تحلیل مؤلفههای اصلی استفاده شده است، همچنین برای استخراج عاملها دو روش وجود دارد. عاملهای متعامد و عاملهای متمایل، که چرخش متعامد به سه رهیافت عمده تقسیم میشود که عبارتند از: کوارتیماکس، واریماکس و اکوایماکس که در این پژوهش از چرخش واریماکس نرمال در استخراج دادهها استفاده شده است. اما آنچه که قبل از بکارگیری تحلیل عاملی باید مورد توجه قرار گیرد، تعیین و تشخیص مناسب بودن دادهها برای تحلیل عاملی است که از آن جمله میتوان به آزمون KMO و بارتلت اشاره کرد. آزمون KMO که مقدار آن همواره بین صفر و یک در نوسان است در صورتی که مقدار آن کمتر از 50% باشد، دادهها برای تحلیل عاملی مناسب نخواهند بود و اگر مقدار آن بین 50% تا 69% باشد میتوان با احتیاط بیشتر به تحلیل عاملی پرداخت. اما در صورتی که مقدار آن بزرگتر از 70% باشد همبستگیهای موجود بین دادهها برای تحلیل عاملی مناسب خواهند بود. آزمون بارتلت نیز این فرضیه را که ماتریس همبستگیهای مشاهده شده، متعلق به جامعه ای با متغیرهای نابسته است، میآزماید (کلانتری، 1382) که در این پژوهش همواره آزمون بارتلت با مقدار (0.000) معنی دار است.
نکته ی دیگری که در تحلیل عاملی باید مد نظر قرار گیرد، معیار استخراج تعداد عاملها است. بدین منظور ضوابطی وجود دارد که از آن جمله میتوان به معیار مقدار ویژه، بدین معنی که در تحلیل مؤلفههای اصلی تنها عاملهایی که مقدار ویژه آنها بیشتر از 1 باشد به عنوان عاملهای معنیدار در نظر گرفته میشود، معیار تست بریدگی (کلانتری، 1382)، معیار پیشین، معیار درصد تجمعی واریانس که این معیار در پژوهشهای غیر علوم انسانی 95% و در پژوهشهای علوم اجتماعی و انسانی 60% از واریانس کل (در مواردی کمتر از 60%) متغیرها در نظر گرفته میشود و معیار سنگریزه کتل (منصورفر، 1385) که در این پژوهش از معیار مقدار ویژه و معیار درصد تجمعی واریانس استفاده شده است و در مواردی که درصد تجمعی واریانس در سطح قابل قبول بدست نیامده اقدام به حذف کمترین مقدار در هر عامل شده است.
بعد از استخراج عاملها و بدست آمدن بارهای عاملی که میزان همبستگی یک متغیر با یک عامل را نشان میدهد، این مقدار هر چه بیشتر باشد دارای سطح معنی داری بالاتری است بدین صورت که اگر مقدار بار عاملی بیشتر از 0.3 باشد، دارای سطح معنی داری قابل قبول، بیشتر از 0.4 دارای سطح معنیداری بیشتر قابل قبول و در صورتی که مقدار بار عاملی بیشتر از 0.5 باشد دارای سطح معنیداری بسیار قابل قبول است (منصورفر، 1385: 303)، که بارهای عاملی بدست آمده از این پژوهش بیشتر از 0.5 بوده که دارای سطح معنیداری بسیار قابل قبول است.
نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی از دو جنبه قابل تفسیر است. جنبهی نخست تفسیر که نشان دهندهی بالاترین و پایینترین سطح کیفیت زندگی در ابعاد مختلف است و جنبهی دیگر آن مقایسهی کلی کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه است.
نتایج حاصل از کاهش هر یک از عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی – محیطی در شهر عجبشیر که از طریق چرخش واریماکس نرمال با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01)و آلفای کرونباخ بیش از 0.7 بدست آمد، در جدول (2)، ارایه شده است.
با توجه به نتایج حاصل از تحلیل دادهها در شهر عجبشیر، کاهش سی عامل کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی - محیطی که از طریق چرخش واریماکس نرمال با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01) و آلفای کرونباخ بیش 0.7 (به صورت میانگین 0.88) بدست آمد، منجر به تقلیل دادهها به هشت عامل با مقدار 61.9٪ از کل واریانس شد. در تحلیل حاضر مقدار ویژه (Eigenvalue Criterion) به عنوان معیار تقلیل عاملها 1 در نظر گرفته شده است و به منظور پی بردن به اینکه آیا تحلیل عاملی در این مطالعه مناسب بوده است یا نه، از آزمون کیمو (KMO) و بارتلت استفاده شده است، که آزمون کیمو با مقدار 0.72 (بالاتر از 0.7)، آزمون کای- اسکوئر با مقدار 637.6 و آزمون بارتلت با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01)، مناسب بودن تحلیل عاملی را در این مطالعه بیان میکنند. همچنین بارهای عاملی با مقدار بیش از 0.5 اعتبار تحلیل عاملی را در حد بسیار بالا ارزیابی میکند.
مطابق جدول (2)، از نظر بعد عملکردی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به سه عامل گردید. بر این اساس سه عامل "امکانات آموزشی، دسترسی کودکان به مدرسه و وجود امکانات ورزشی" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد عملکردی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد عملکردی، "وجود بیمارستان و کلنیک تخصصی، نحوهی توزیع مغازهها و وجود امکانات درمانی و درمانگاه" هستند.
از نظر بعد کالبدی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به دو عامل گردید. بر این اساس دو عامل "وضعیت بهتر ترافیک و شلوغی و مساحت مسکن" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد کالبدی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی، "وضعیت و تجهیزات پارکها، وضعیت راهها و شبکهی معابر و دسترسی به بخشهای مختلف شهر" هستند.
مطابق جدول (2)، از نظر بعد محتوایی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به سه عامل گردید. بر این اساس سه عامل "امنیت شهر، صمیمیت و روابط بین ساکنین و سرزندگی در محله" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد محتوایی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد محتوایی، "وضعیت رواناب و جویها و فاضلاب، وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله و نزدیکی به ایستگاه پلیس" هستند.
جدول (2): نتایج تحلیل عاملی کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی – محیطی شهر عجبشیر
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
عملکردی |
1 |
امکانات درمانی و درمانگاه |
2.91 |
0.689 |
0.708 |
0.86 |
2 |
وجود بیمارستان و کلنیک تخصصی |
2.56 |
0.617 |
|||
3 |
امکانات آموزشی |
3.62 |
0.791 |
|||
4 |
دسترسی کودکان به مدرسه |
3.65 |
0.735 |
|||
5 |
مراکز بهزیستی و توانبخشی |
3.46 |
0.711 |
|||
6 |
وجود مراکز تجاری و خرید |
3.69 |
0.717 |
|||
7 |
نحوه توزیع مفازهها |
2.96 |
0.683 |
|||
8 |
فضای باز و گذران اوقات فراغت |
3.79 |
0.706 |
|||
9 |
فرصتهای سرگرمی و تفریح شامل پارک و شهربازی و |
3.44 |
0.702 |
|||
10 |
امکانات ورزشی |
3.62 |
0.726 |
|||
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
کالبدی |
1 |
دسترسی به بخشهای مختلف شهر |
2.71 |
0.689 |
0.705 |
0.89 |
2 |
وضعیت حمل و نقل عمومی |
3.38 |
0.716 |
|||
3 |
وضعیت ترافیک و شلوغی (میزان رعایت قوانین) |
3.12 |
0.795 |
|||
4 |
وضعیت راهها و شبکه معابر (خیابانها و کوچهها) |
2.39 |
0.625 |
|||
5 |
فرم و شکل ساختمانها |
3.51 |
0.721 |
|||
6 |
تراکم و فشردگی در منطقه |
3.26 |
0.727 |
|||
7 |
مساحت مسکن |
3.39 |
0.743 |
|||
8 |
وضعیت و تجهیزات پارکها |
2.58 |
0.606 |
|||
9 |
بلوارهای فضای سبز |
2.56 |
0.702 |
|||
10 |
پاکیزگی و زیبایی شهر |
2.82 |
0.726 |
|||
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
محتوایی |
1 |
وضعیت رواناب، جویها و فاضلاب |
2.73 |
0.618 |
0.742 |
0.91 |
2 |
وضعیت آلودگی هوا و دود |
2.45 |
0.784 |
|||
3 |
وضعیت آلودگی صوتی و وجود سر و صدا |
3.17 |
0.795 |
|||
4 |
وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله |
2.59 |
0.665 |
|||
5 |
وضعیت هرج و مرج و بی نظمی |
2.23 |
0.701 |
|||
6 |
امنیت شهر |
3.29 |
0.827 |
|||
7 |
نزدیکی به ایستگاه پلیس |
2.16 |
0.683 |
|||
8 |
صمیمیت و روابط میان ساکنین |
3.49 |
0.814 |
|||
9 |
جنب و جوش در محله |
2.98 |
0.722 |
|||
10 |
سر زندگی در محله |
3.64 |
0.811 |
|||
میانگین کلی بار عاملی کیفیت زندگی |
0.718 |
منبع: مطالعات میدانی نگارنده
نتایج حاصل از کاهش هر یک از عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی – محیطی در شهر بناب که از طریق چرخش واریماکس نرمال با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01)و آلفای کرونباخ بیش از 0.7 بدست آمد، در جدول (3)، ارایه شده است.
با توجه به نتایج حاصل از تحلیل دادهها در شهر بناب، کاهش سی عامل کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی - محیطی که از طریق چرخش واریماکس نرمال با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01) و آلفای کرونباخ بیش 0.7 (به صورت میانگین 0.91) بدست آمد، منجر به تقلیل دادهها به ده عامل با مقدار 66.8٪ از کل واریانس شد. در تحلیل حاضر مقدار ویژه (Eigenvalue Criterion) به عنوان معیار تقلیل عاملها 1 در نظر گرفته شده است و به منظور پی بردن به اینکه آیا تحلیل عاملی در این مطالعه مناسب بوده است یا نه، از آزمون کیمو (KMO) و بارتلت استفاده شده است، که آزمون کیمو با مقدار 0.74 (بالاتر از 0.7)، آزمون کای- اسکوئر با مقدار 697.1 و آزمون بارتلت با سطح معناداری بالای 99% (Sig< 0.01)، مناسب بودن تحلیل عاملی را در این مطالعه بیان میکنند. همچنین بارهای عاملی با مقدار بیش از 0.5 اعتبار تحلیل عاملی را در حد بسیار بالا ارزیابی میکند.
مطابق جدول (3)، از نظر بعد عملکردی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به چهار عامل گردید. بر این اساس چهار عامل "وجود مراکز تجاری و خرید، امکانات ورزشی، امکانات آموزشی و فرصتهای سرگرمی و تفریح" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد عملکردی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد عملکردی، "نحوهی توزیع مغازهها، وجود مراکز بهزیستی و توانبخشی و دسترسی کودکان به مدرسه" هستند.
از نظر بعد کالبدی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به سه عامل گردید. بر این اساس سه عامل "وضعیت راهها و شبکهی معابر و مساحت مسکن و فرم و شکل ساختمانها" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد کالبدی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی، "وضعیت حمل و نقل عمومی، دسترسی به بخشهای مختلف شهر و پاکیزگی و زیبایی شهر" هستند.
مطابق جدول (3)، از نظر بعد محتوایی کیفیت زندگی، نتایج تحلیل عاملی منجر به تقلیل ده عامل به سه عامل گردید. بر این اساس سه عامل "سرزندگی در محله، امنیت شهر و (عدم) هرج و مرج و بی نظمی" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد محتوایی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد محتوایی، "وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله، وضعیت آلودگی صوتی و وجود سر و صدا و وضعیت آلودگی هوا" هستند.
جدول (3): نتایج تحلیل عاملی کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی – محیطی شهر بناب
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
عملکردی |
1 |
امکانات درمانی و درمانگاه |
2.87 |
0.791 |
0.768 |
0.94 |
2 |
وجود بیمارستان و کلنیک تخصصی |
3.32 |
0.789 |
|||
3 |
امکانات آموزشی |
3.69 |
0.795 |
|||
4 |
دسترسی کودکان به مدرسه |
3.65 |
0.731 |
|||
5 |
مراکز بهزیستی و توانبخشی |
3.45 |
0.721 |
|||
6 |
وجود مراکز تجاری و خرید |
3.83 |
0.827 |
|||
7 |
نحوه توزیع مفازهها |
2.84 |
0.681 |
|||
8 |
فضای باز و گذران اوقات فراغت |
3.61 |
0.734 |
|||
9 |
فرصتهای سرگرمی و تفریح شامل پارک و شهربازی و |
3.34 |
0.793 |
|||
10 |
امکانات ورزشی |
3.62 |
0.816 |
|||
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
کالبدی |
1 |
دسترسی به بخشهای مختلف شهر |
2.74 |
0.668 |
0.737 |
0.91 |
2 |
وضعیت حمل و نقل عمومی |
2.53 |
0.674 |
|||
3 |
وضعیت ترافیک و شلوغی (میزان رعایت قوانین) |
2.91 |
0.765 |
|||
4 |
وضعیت راهها و شبکه معابر (خیابانها و کوچهها) |
3.76 |
0.793 |
|||
5 |
فرم و شکل ساختمانها |
2.91 |
0.786 |
|||
6 |
تراکم و فشردگی در منطقه |
3.45 |
0.738 |
|||
7 |
مساحت مسکن |
2.49 |
0.786 |
|||
8 |
وضعیت و تجهیزات پارکها |
3.26 |
0.776 |
|||
9 |
بلوارهای فضای سبز |
2.58 |
0.714 |
|||
10 |
پاکیزگی و زیبایی شهر |
2.64 |
0.686 |
|||
متغیر |
میانگین |
بار عاملی |
میانگین بار عاملی |
آلفای کرونباخ |
||
محتوایی |
1 |
وضعیت رواناب، جویها و فاضلاب |
3.67 |
0.723 |
0.715 |
0.89 |
2 |
وضعیت آلودگی هوا و دود |
2.56 |
0.701 |
|||
3 |
وضعیت آلودگی صوتی و وجود سر و صدا |
2.16 |
0.618 |
|||
4 |
وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله |
2.31 |
0.616 |
|||
5 |
وضعیت هرج و مرج و بی نظمی |
3.55 |
0.741 |
|||
6 |
امنیت شهر |
2.79 |
0.763 |
|||
7 |
نزدیکی به ایستگاه پلیس |
2.93 |
0.718 |
|||
8 |
صمیمیت و روابط میان ساکنین |
2.77 |
0.726 |
|||
9 |
جنب و جوش در محله |
2.79 |
0.732 |
|||
10 |
سر زندگی در محله |
3.45 |
0.821 |
|||
میانگین کلی بار عاملی کیفیت زندگی |
0.741 |
منبع: مطالعات میدانی نگارنده
با توجه به نتایج تحلیل عاملی در دو شهر عجبشیر و بناب، بارهای بدست آمده برای هر یک از عوامل در ابعاد مختلف کیفیت زندگی، بالاترین و پایینترین عوامل کیفیت زندگی را در هر یک از ابعاد نشان داد. در ادامه به منظور رسیدن به نتیجهی آزمون فرض H0 اقدام به میانگینگیری از بارهای عوامل کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی و محیطی شده است. بر این اساس در شهر عجبشیر بالاترین سطح کیفیت زندگی مربوط به بعد محتوایی با مقدار میانگین بار عاملی 0.742 و پایینترین آن مربوط به بعد کالبدی با مقدار 0.705 است. در مقابل در شهر بناب بالاترین سطح کیفیت زندگی مربوط به بعد عملکردی با مقدار میانگین بار عاملی 0.768 و پایینترین آن مربوط به بعد محتوایی با مقدار 0.715 است.
با توجه به نتایج تحلیل H0 فرضیهی دوم قابل رد یا تأیید ناست، بلکه باید مورد تعدیل واقع گردد. بر این اساس فرضیهی دوم اینگونه تعدیل میگردد.
تعدیل فرضیهی دوم: در بین شاخصهای کیفیت زندگی شهری در بعد کالبدی- محیطی بالاترین کیفیت در شهرهای عجبشیر و بناب به ترتیب مربوط به ویژگیهای شاخصهای محتوایی و عملکردی و پایینترین کیفیت به ترتیب مربوط به ویژگیهای شاخصهای کالبدی و محتوایی است.
از سویی میانگین کلی بارهای عاملی وضعیت متفاوت و بهتر کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی - محیطی را در شهر بناب با مقدار 0.741 در مقایسه با شهر عجبشیر با مقدار 0.718 بیان میکند.
3 - 3 - آزمون فرضیه 3
فرضیهی سوم: شاخصهای کیفیت زندگی شهری در بعد کالبدی- محیطی بر تمایل مردم نسبت به مشارکت آنها در فرایند برنامهریزی تأثیر دارد.
به منظور آزمون فرضیه ی سوم، از تحلیل رگرسیون چند متغیرهی خطی به روش Enter یا همزمان استفاده شده است. با توجه به جدول (4)، که تأثیر سه متغیر مستقل ابعاد کالبدی– محیطی را نسبت به مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی در شهر عجبشیر را نشان میدهد. مقدار R و R2 که به ترتیب ضریب همبستگی چندگانه و ضریب تعیین را بیان میکنند، با مقدار 0.564 و 0.322 در سطح متوسط به بالا است. Adjusted R2که ضریب تعیین تعدیل شده نامیده میشود و مقدار ضریب تعیین را به منظور انعکاس بیشتر میزان نکویی برازش مدل تصحیح میکند. توانسته مقدار 34 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی شهر عجبشیر را تبیین کند.
جدول (4): نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی متغیرها در عجبشیر
Enter Method |
R |
Adjusted R2 |
Std. Error |
|
0.564 |
0.322 |
0.341 |
2.32634 |
|
ANOVA |
Regression |
Residual |
F |
Sig. |
202.118 |
676.914 |
21.689 |
0.000 |
|
Coefficients |
Beta |
t |
Sig. |
|
بعد عملکردی |
0.265 |
3.12 |
0.004 |
|
بعد کالبدی |
0.243 |
2.89 |
0.004 |
|
بعد محتوایی |
0.351 |
4.71 |
0.000 |
منبع: مطالعات میدانی نگارنده
مقدار F که بیانگر مناسب بودن مدل رگرسیونی در پژوهش حاضر است. توانسته با سطح معنیداری بالای 99% (Sig< 0.01) مناسب بودن مدل حاضر را تأیید میکند. همچنین مقدار Beta که ضریب تأثیر استاندارد شده است. مبین آن است که متغیر مستقل «بعد محتوایی» با مقدار بتای 0.351 در مقایسه با متغیرهای مستقل «بعد عملکردی» با مقدار بتای 0.265 و «بعد کالبدی» با مقدار بتای 0.243 سهم بیشتری را در تبیین تغییرات متغیر وابسته یعنی مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی شهر عجبشیر دارد. آمارهی t نیز که اهمیت نسبی حضور هر متغیر مستقل در مدل را نشان میدهد، اهمیت بیشتر را در بین سه متغیر مستقل به " بعد محتوایی " با مقدار 4.71 میدهد. ولی اهمیت نسبی حضور هر سه متغیر مستقل را با سطح معنی داری بالای 99% (Sig< 0.01) تأیید میکند.
با توجه به جدول (5)، که تأثیر سه متغیر مستقل ابعاد کالبدی – محیطی را نسبت به مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی در شهر بناب را نشان میدهد. مقدار R و R2 که به ترتیب ضریب همبستگی چندگانه و ضریب تعیین را بیان میکنند، با مقدار 0.738 و 0.389 در سطح متوسط به بالا است. Adjusted R2که ضریب تعیین تعدیل شده نامیده میشود و مقدار ضریب تعیین را به منظور انعکاس بیشتر میزان نکویی برازش مدل تصحیح میکند. توانسته مقدار 38 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی شهر بناب را تبیین کند.
جدول (5): نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی متغیرها در بناب
Enter Method |
R |
Adjusted R2 |
Std. Error |
|
0.738 |
0.389 |
0.381 |
2.26149 |
|
ANOVA |
Regression |
Residual |
F |
Sig. |
341.329 |
842.421 |
24.138 |
0.000 |
|
Coefficients |
Beta |
t |
Sig. |
|
بعد عملکردی |
0.384 |
4.87 |
0.000 |
|
بعد کالبدی |
0.337 |
4.13 |
0.000 |
|
بعد محتوایی |
0.278 |
3.34 |
0.004 |
منبع: مطالعات میدانی نگارنده
مقدار F که بیانگر مناسب بودن مدل رگرسیونی در پژوهش حاضر است. توانسته با سطح معنی داری بالای 99% (Sig< 0.01) مناسب بودن مدل حاضر را تأیید میکند. همچنین مقدار Beta که ضریب تأثیر استاندارد شده است. مبین آن است که متغیر مستقل «بعد عملکردی» با مقدار بتای 0.384 در مقایسه با متغیرهای مستقل «بعد کالبدی» با مقدار بتای 0.337 و «بعد محتوایی» با مقدار بتای 0.278 سهم بیشتری را در تبیین تغییرات متغیر وابسته یعنی مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی شهر بناب دارد. آمارهی t نیز که اهمیت نسبی حضور هر متغیر مستقل در مدل را نشان میدهد، اهمیت بیشتر را در بین سه متغیر مستقل به " بعد عملکردی " با مقدار 4.87 میدهد. ولی اهمیت نسبی حضور هر سه متغیر مستقل را با سطح معنی داری بالای 99% (Sig< 0.01) تأیید میجکند.
با توجه به نتایج بدست آمده از آزمون رگرسیون چند متغیرهی خطی در جداول (4) و (5)، H0 فرضیهی سوم مورد رد واقع شده و در نتیجه، H1 قابل تأیید است.
4- نتیجهگیری
عواملی که بالاترین کیفیت زندگی را در شهرهای مورد مطالعه دارند، عبارتنداز: بر اساس نتایج تحلیل دادهها در شهر عجبشیر، سه عامل "امکانات آموزشی، دسترسی کودکان به مدرسه و وجود امکانات ورزشی" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد عملکردی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد عملکردی، "وجود بیمارستان و کلنیک تخصصی، نحوهی توزیع مغازهها و وجود امکانات درمانی و درمانگاه" هستند.
از نظر بعد کالبدی کیفیت زندگی، دو عامل "وضعیت بهتر ترافیک و شلوغی و مساحت مسکن" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد کالبدی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی، "وضعیت و تجهیزات پارکها، وضعیت راهها و شبکهی معابر و دسترسی به بخشهای مختلف شهر" هستند.
از نظر بعد محتوایی کیفیت زندگی نیز، سه عامل "امنیت شهر، صمیمیت و روابط بین ساکنین و سرزندگی در محله" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد محتوایی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد محتوایی، "وضعیت رواناب و جویها و فاضلاب، وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله و نزدیکی به ایستگاه پلیس" هستند.
با توجه به نتایج تحلیل دادهها در شهر بناب، از نظر بعد عملکردی کیفیت زندگی، چهار عامل "وجود مراکز تجاری و خرید، امکانات ورزشی، امکانات آموزشی و فرصتهای سرگرمی و تفریح" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد عملکردی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد عملکردی "نحوهی توزیع مغازهها، وجود مراکز بهزیستی و توانبخشی و دسترسی کودکان به مدرسه" هستند.
از نظر بعد کالبدی کیفیت زندگی، سه عامل "وضعیت راهها و شبکهی معابر و مساحت مسکن و فرم و شکل ساختمانها" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد کالبدی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد کالبدی، "وضعیت حمل و نقل عمومی، دسترسی به بخشهای مختلف شهر و پاکیزگی و زیبایی شهر" هستند.
از نظر بعد محتوایی کیفیت زندگی نیز، سه عامل "سرزندگی در محله، امنیت شهر و (عدم) هرج و مرج و بی نظمی" به عنوان عواملی هستند که بالاترین سطح کیفیت زندگی در بعد محتوایی را دارا هستند. در مقابل پایینترین عوامل کیفیت زندگی در بعد محتوایی، "وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله، وضعیت آلودگی صوتی و وجود سر و صدا و وضعیت آلودگی هوا" هستند.
در مقابل عواملی که باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه شده است، عبارتند از:
1 – در بعد عملکردی کیفیت زندگی، در شهر عجبشیر عواملی که منجر به پایین بودن سطح کیفیت زندگی شدهاند، عبارتند از: نبود بیمارستان و کلینیک تخصصی، امکانات درمانی و درمانگاه و توزیع نامناسب مغازهها است. در مقابل در شهر بناب هم، باز نحوهی توزیع مغازهها، دسترسی به مراکز بهزیستی و توانبخشی و مراکز آموزشی، از جمله عواملی بودهاند که منجر به پایین بودن سطح کیفیت زندگی شدهاند.
2 – در بعد کالبدی کیفیت زندگی، در شهر عجبشیر؛ وضعیت و تجهیزات پارکها، وضعیت راهها و شبکهی معابر و دسترسی به بخشهای مختلف شهر و در شهر بناب هم، وضعیت حمل و نقل عمومی؛ دسترسی به بخشهای مختلف شهر و پاکیزگی و زیبایی شهر؛ از جمله عواملی بودهاند که منجر به پایین بودن سطح کیفیت زندگی در بعد کالبدی شدهاند.
3 – عواملی که منجر به پایین آمدن سطح کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه میشود تا حدی در دو شهر مشترک هستند، بدین صورت که، در بعد محتوایی کیفیت زندگی، در شهر عجبشیر عواملی که منجر به پایین بودن سطح کیفیت زندگی شدهاند، عبارتند از: وضعیت رواناب، جویها و فاضلاب؛ آلودگی بصری و وجود زباله؛ و در شهر بناب هم؛ وضعیت آلودگی بصری و وجود زباله؛ آلودگی صوتی و وجود سر و صدا؛ از جمله عواملی بودهاند که منجر به پایین بودن سطح کیفیت زندگی شدهاند.
در حالت کلی نتایج حاصل از تحلیل دادهها وجود تفاوت در ابعاد کالبدی – محیطی کیفیت زندگی را در دو شهر عجبشیر با مقدار 0.718 و بناب با مقدار 0.741 را نشان داد و از این نظر شهر بناب در مقایسه با شهر عجبشیر سطح بیشتری از کیفیت زندگی را در ابعاد کالبدی – محیطی داراست. از سویی در بین ابعاد کالبدی – محیطی کیفیت زندگی در شهر عجبشیر به ترتیب بالاترین و پایینترین ابعاد مربوط به بعد محتوایی و کالبدی و در شهر بناب به ترتیب بالاترین و پایینترین ابعاد مربوط به بعد عملکردی و محتوایی است. در نهایت با توجه به نتایج بدست آمده، پیشنهادهایی جهت بهبود کیفیت زندگی در شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
5 – پیشنهادها
با توجه به نتایج بدست آمده و عوامل تقلیل یافته در ابعاد کالبدی – محیطی کیفیت زندگی، با چشم پوشی از عوامل اندک در هر یک از ابعاد، در دو شهر مورد مطالعه، کیفیت زندگی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و انجام اقداماتی جهت بهبود کیفیت زندگی ضروری است. با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش پیشنهادهای زیر جهت بهبود کیفیت زندگی در مناطق مورد مطالعه ارایه میگردد:
1 – در بعد عملکردی کیفیت زندگی، در شهر عجبشیر، توجه به ایجاد امکانات درمانی و بیمارستان مجهز و توزیع عادلانهی کاربریهای تجاری و در شهر بناب هم، باز توزیع عادلانهی کاربریهای تجاری و افزایش دسترسی به مراکز بهزیستی و توانبخشی و مراکز آموزشی، باید در اولویت قرار گیرند.
2 – در بعد کالبدی کیفیت زندگی، در شهر عجبشیر؛ توجه به وضعیت و تجهیزات پارکها و وضعیت و دسترسی راهها و شبکهی معابر و در شهر بناب هم، وضعیت حمل و نقل عمومی و وضعیت و دسترسی راهها و شبکهی معابر؛ در برنامهریزیها باید مد نظر قرار گیرند.
3 –در بعد محتوایی کیفیت زندگی، توجه به جنبههای زیباییشناختی در هر دو شهر مورد مطالعه از جمله عواملی است که نیازمند بذل توجه بیشتری است.
4 – از آنجا که افراد نسبت به مشارکت در فرایند برنامهریزی تمایل قابل توجهی نشان میدهند، ضروری است تا در طرحهای توسعه و برنامهریزی، مردم، بخش خصوصی و نهادهای غیر دولتی مشارکت داده و از نظرات آنها استفاده شود.
منابع
حریرچی، امیرمحمود، خلیل میرزایی و اعظم جهرمی (1388). «چگونگی وضعیت کیفیت زندگی شهروندان شهر جدید پردیس» فصلنامهی پژوهشهای اجتماعی؛ سال دوم، شماره 4، 110 – 89.
خادم الحسینی، احمد، حسین منصوریان و محمد حسین ستاری (1389). «سنجش کیفیت ذهنی زندگی در نواحی شهری (مطالعه موردی: شهر نورآباد، استان لرستان)». فصلنامهی جغرافیا و مطالعات محیطی؛ سال اول، شماره 3، 60 – 45.
خوارزرمی، شهیندخت (1387). کیفیت زندگی و الزامات عصر دیجیتال در ایران؛ پایگاه اطلاع رسانی علوم ارتباطات در ایران، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
قالیباف، محمدباقر، مجتبی روستایی، مهدی رمضانزاده لسبویی و محمدرضا طاهری (1390). «ارزیابی کیفیت زندگی شهری (مطالعهی موردی محلهی یافت آباد)» فصلنامهی جغرافیا؛ سال نهم، شماره 31. 54 – 33.
کلانتری، خلیل (1382). پردازش و تحلیل دادهها در تحقیقات اجتماعی و اقتصادی؛ تهران: نشر شریف، چاپ اول.
کوکبی، افشین، محمدرضا پورجعفر و علیاکبر تقوایی (1384). «برنامه ریزی کیفیت زندگی در مراکز شهری،تعریف و شاخصها» جستارهای شهرسازی؛ شماره دوازدهم، 13- 6.
منصورفر، کریم (1385). روشهای پیشرفته آماری همراه با برنامههای کامپیوتری؛ تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول.
مولودی، جمشید (1388). «سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای جدید- مطالعهی موردی: شهر جدید هشتگرد» پایاننامهی کارشناسی ارشد؛ دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
مهدیزاده، جواد (1385). برنامهریزی راهبردی توسعهی شهری (تجربیات اخیر جهانی وجایگاه آن در ایران)؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و مهماری ایران، چاپ دوم.
Bonaiuto, M., Fornara, F. & Bonnes, M. (2003). Indexes of perceived residential environment qualit y and neighbourhood attachment in urban environments: a confirmation study on the city of Rome. Landscape and Urban Planning, Vol. 65, Issues 1–2: 41 – 52.
Costanza, R. (2007). Quality of life: An Approach Integration Opportunities, Human Needs and Subjective Well-Being. Ecological Economics, No. 61: 267-276.
Davidson, A. B. & Kaznelson, H. (2010). Comparison of parents' and social workers' assessments of the quality of life of children at risk, Children and Youth Services Review 32: 711–719.
Geelen, L., A. J. Huijbregts, M., den Hollander, H., M. J. Ragas, A., van Jaarsveld, H.A. & de Zwart, D. (2009). Confronting environmental pressure, environmental quality and human health impact indicators of priority air emissions. Atmospheric Environment, Vol. 43, Issue 9: 1613 – 1621.
Glebovaa, I. & Khabibrahmanova, R. (2014). Life Quality Evaluation in the Million-Plus Population Cities of ussia: Results of Empirical Research. Procedia Economics and Finance, 14: 236 – 242.
Godefroid, s. (2001). Temporal analysis of the Brussels flora as indicator for changing environmental quality. Landscape and Urban Planning, Vol. 52, Issue 4: 203 – 224.
Habib, R. R., Mahfoud, Z., Fawaz, M., Basma, S. H. & Yeretzian, J. S. (2009). Housing quality and ill health in a disadvantaged urban community. Public Health, Vol. 123, Issue 2: 174 – 181.
Lee, Y. J. (2008). Subjective quality of life measurement in Taipei. Building and Environment, Vol. 43, Issue 7: 1205 – 1215.
Lercher, P. (2003). Which health outcomes should be measured in health related environmental quality of life studies?. Landscape and Urban Planning. Vol. 65, Issue 1 - 2: 63 – 72.
Lotfi, S & Solaimani, K. (2009). An Assessment of urban Quality of life by using analytic Hierarchy process Approach (Case Study: comparative study of Quality of life in the north of iran). Journal of Social Science, Vol. 5, No. 2: 123 – 133.
Mason, M., W. Valente, T., Coatsworth, J.D., Mennis, J., Lawrence, F. & Zelenak, P. (2010). Place based social network quality and correlates of substance use among urban adolescents. Journal of Adolescence, Vol. 33, Issue 3: 419 -427.
Moser, G., (2009). Quality of life and sustainability: Toward person–environment congruity. Journal of Environmental Psychology, Vol. 29, Issue 3: 351 – 357.
Ryashchenko, S. V. & Gukalova, I. V. (2010). Public health in the system of regional indicators of the quality of life in Russia and Ukraine. Geography and Natural Resources, Vol. 31, Issue 1: 11 – 17.
Santos, L. and Martins, I., 2007, Monitoring Urban Quality of Life: The Porto experience. Social Indicators Research, Vol. 80, Issue 2: 411 – 425.
Van Kamp I., Leidelmeijer K., Marsmana G. & de Hollander A. (2003). Urban environmental quality and human well-being towards a conceptual framework and demarcation of concepts; a literature study. Landscape and Urban Planning, Vol. 65, Issue 1 - 2: 5 – 18.
Van Kamp I., Leidelmeijer K., Marsmana G. & de Hollander A. (2003). Urban environmental quality and human well-being towards a conceptual framework and demarcation of concepts; a literature study. Landscape and Urban Planning, Vol. 65, Issue 1 - 2: 5 – 18.
Wang, B., Li, X., Stanton, B. & Fang, X. (2010). The influence of social stigma and discriminatory experience on psychological distress and quality of life among rural-to-urban migrants in China. Social Science & Medicine, Vol. 71, Issue 1: 1-9.
Westaway, M. S. (2006). A longitudinal investigation of satisfaction with personal and environmental quality of life in an informal South African housing settlement, Doornkop, Soweto. Habitat International, Vol. 30, Issue 1: 175 – 189.
Whitehead, T., Simmonds, D. & Preston, J. (2006). The effect of urban quality improvements on economic activity. Journal of Environmental Management, Vol. 80, Issue 1: 1 – 12.
Williams, A. C. & Jobes, P. (1990). Economic and Quality-of-Life Considerations in Urban-Rural Migration. Journal of Rural Studies, Vol. 6, Issue 2: 187 - 194.
Wong, C., (2001). The Relationship Between Quality of Life and Local Economic Development: An Empirical Study of Local Authority Areas in England. Cities, Vol. 18, Issue 1: 25 – 32.