ارزیابی شاخص‌های توسعه پایدار شهری با تأکید بر عدالت در توزیع خدمات (مورد مطالعه: شهر بابل)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه مازندران

2 دانشگاه مازتدران

چکیده

توسعه پایدار به مفهوم استفاده­ی خردمندانه ازمنابع در چارچوبی متشکل از عوامل محیطی،اقتصادی واجتماعی است که هدف آن جلوگیری ازکاهش و نیز بهبود دادن کیفیت زندگی کنونی ضمن اینکه کیفیت زندگی نسل­های آینده حفظ شود.درواقع دستیابیبهتوسعهپایدارشهریبه منظوربهره برداریمناسبازمنابع وایجادرابطهمتعادلومتوازنمیانانسان،اجتماعوطبیعتکه هدفنهاییبرنامه­ریزانومدیرانتوسعه شهریمی­باشد.هدف اصلی تحقیق پاسخ به این سؤال که وضعیت توزیع و پراکنش شاخص­ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدارچگونه است؟روشتحقیقدراینمقالهروش توصیفی-تحلیلیاست.همچنینجهتدستیابیبهاینهدفازضریبآنتروپیشانون،مدلوایکورو ضریبتغییراتشاخص­هابرایمیزانتوزیعتوسعهپایداروجهتمیزانتاثیرگذاریشاخص­های کهمنتخببر روندتوسعهپایداردرشهربابلازنرمافزار SPSS استفادهشدهاست. براساس5 شاخص کلی و44 متغیرازشاخص­های عدالت اجتماعیاستفاده شده است.جامعه آماری 12منطقه شهر بابل براساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سال1390 است.نتایجحاصل از مدل پرازش رگرسیونی نشانمی­دهدکه مناطقدوازده گانهشهربابلازلحاظمیزانبرخورداریازشاخص­هایمنتخبتوسعهمتفاوتبوده همچنین،از بین5 شاخص­منتخبتنها سه شاخص(کالبدی،درمانی و آموزشی و فرهنگی)درروندتوسعهپایداردرشهربابلرابطهمعناداریدارد به طوریکهاین سهشاخصتأثیرمستقیمیبرروندتوسعهپایدارمناطقشهربابل داشته­اند.نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می­دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص­های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که ازلحاظ برخورداری ازشاخص اجتماعی واقتصادی، منطقه9، شاخصآموزشی­وفرهنگیمنطقه4،شاخصکالبدی­­ودرمانی منطقه10و شاخص کیفیت مسکن منطقه12دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و ازنظر میزان محرومیت ازلحاظ شاخص­اجتماعی و اقتصادی منطقه12،شاخص­های آموزشی و فرهنگی،کالبدی و کیفیت مسکن منطقه9وشاخص درمانی منطقه6به عنوان محروم­ترین مناطق ازلحاظ برخورداری ازشاخص­های منتخب می­باشند.همچنین درزمینه شاخص­های تلفیقی منطقه9به عنوان محروم­ترین منطقه ومنطقه3 به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید.

کلیدواژه‌ها


ارزیابی شاخص‌های توسعه پایدار شهری با تأکید بر عدالت در توزیع خدمات (مورد مطالعه: شهر بابل)

 

عامر نیکپور:
غلامرضا ملکشاهی:
فاطره رزقی‌رمی:

 استادیار جغرافیا و برنامه‌ ریزی شهری دانشگاه مازندران، ایران*
 استادیار جغرافیا و برنامه­ریزی شهری، دانشگاه مازندران، ایران
کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ ریزی شهری دانشگاه مازندران، ایران

 

چکیده

توسعه پایدار به مفهوم استفاده­ی خردمندانه ازمنابع در چارچوبی متشکل از عوامل محیطی،اقتصادی واجتماعی است که هدف آن جلوگیری ازکاهش و نیز بهبود دادن کیفیت زندگی کنونی ضمن اینکه کیفیت زندگی نسل­های آینده حفظ شود.درواقع دستیابی به توسعه پایدار شهری به منظور بهره برداری مناسب از منابع و ایجاد رابطه متعادل و متوازن میان انسان،اجتماع وطبیعت که هدف نهایی برنامه­ریزان ومدیران توسعه شهری می­باشد.هدف اصلی تحقیق پاسخ به این سؤال که وضعیت توزیع و پراکنش شاخص­ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدارچگونه است؟روش تحقیق دراین مقاله روش توصیفی- تحلیلی است.همچنین جهت دستیابی به این هدف از ضریب آنتروپی شانون،مدل وایکور و ضریب تغییرات شاخص­ها برای میزان توزیع توسعه پایدار و جهت میزان تاثیرگذاری شاخص­های که منتخب بر روند توسعه پایدار در شهر بابل ازنرم افزار SPSS استفاده شده است. براساس5 شاخص کلی و44 متغیر ازشاخص­های عدالت اجتماعی استفاده شده است.جامعه آماری 12منطقه شهر بابل براساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سال1390 است.نتایج حاصل از مدل پرازش رگرسیونی نشان می­دهدکه مناطق دوازده گانه شهر بابل از لحاظ میزان برخورداری از شاخص­های منتخب توسعه متفاوت بوده همچنین،از بین5 شاخص­ منتخب تنها سه شاخص(کالبدی،درمانی و آموزشی و فرهنگی)در روند توسعه پایدار در شهر بابل رابطه معناداری دارد به طوری که این سه شاخص تأثیر مستقیمی بر روند توسعه پایدار مناطق شهر بابل داشته­اند.نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می­دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص­های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که ازلحاظ برخورداری ازشاخص اجتماعی واقتصادی، منطقه9، شاخص آموزشی­وفرهنگی منطقه4،شاخص کالبدی­­ودرمانی منطقه10و شاخص کیفیت مسکن منطقه12دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و ازنظر میزان محرومیت ازلحاظ شاخص­اجتماعی و اقتصادی منطقه12،شاخص­های آموزشی و فرهنگی،کالبدی و کیفیت مسکن منطقه9وشاخص درمانی منطقه6به عنوان محروم­ترین مناطق ازلحاظ برخورداری ازشاخص­های منتخب می­باشند.همچنین درزمینه شاخص­های تلفیقی منطقه9به عنوان محروم­ترین منطقه ومنطقه3 به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید.

واژه‌های کلیدی: شهرعدالت محور، توسعه پایدار، شاخص­های توسعه، شهر بابل

 

1- مقدمه

1-1- طرح مسأله

در حقیقت مطرح شدن توسعه پایدار به عنوان شعار اصلی هزاره سوم نیز ناشی از تأثیرات شهرها برگستره زیست کره و ابعاد مختلف زندگی انسانی است. بدون شک، بحث از پایداری و توسعه پایدار بدون توجه به شهرها و شهرنشینی بی­معنا خواهد بود. شهرها به عنوان عامل اصلی ایجاد کننده ناپایداری در جهان به شمار می­روند و در واقع، پایداری شهری و پایداری جهانی هر دو مفهومی واحد هستند (حسین زاده دلیر و دیگران، 2:1388). بنابراین مسائل و مشکلات موجود به ویژه در شهرها نشانگر عدم تحقق مشخصه­های توسعه پایداری در آنهاست. به طوری­که جغرافیای شهری در این وضعیت ابعاد و قلمروهای تازهای می­یابد و با بررسی مسائل مهم شهرهای جهان سوم، عدالت اجتماعی، کیفیت دسترسی مردم شهرها به نیازهای اساسی، حوزه­های اجتماعی و غیره، ضمن ارزیابی و تحلیل فضایی از مشخصه­های توسعه پایداری در مناطق و حوزه­ های شهری، سعی دارد کمک کند تا محیط زیست شهری مناسبی برای ساکنان شهرها فراهم شود (شکویی، 9:1373 ). براین اساس، با توجه به پیچیدگی ذاتی شهرها و ابعاد مختلف تأثیرگذاری آنها، شناخت عوامل اصلی و کلیدی در جهت دستیابی به پایداری شهری ضروری می­باشد. در واقع مفهوم توسعه­ی پایدارمبین توسعه­ای است متعادل و همه سو نگر و عدالت محور. توسعه­ی پایدار نشانگر فرآیندی است که در طی آن باید پایداری اتفاق بیفتد و پایداری مجموعه ای از وضعیت­هاست که درطول زمان باید دوام داشته باشد. پایایی توسعه در یک جامعه­ی شهری یعنی تأمین حد مطلوبی از رشد تولید اقتصادی و نرخ اشتغال، رفاه اجتماعی و محیطی سالم و پاک. توسعه­ی پایدار شهری، پدیده ای است که با ابعاد پیچیده­ی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی همراه است. توسعه­ی پایدار شهری تنها یک مفهوم اقتصادی نیست که بتوان با تغییرات کالبدی و ایجاد زیرساخت های فیزیکی به آن دست یافت، بلکه، یک مفهوم همه جانبه و جامع در زمینه­های مختلف است. که باید در کنار تأمین منافع نسل حاضر، منافع نسل­های آینده را نیز مدنظر داشته باشیم. نگاه­های حاکم بر برنامه­ریزی جهت دست­یابی به توسعه­ی پایدار شهری باید به گونه­ای باشد که عدالت را در شهر مختل نکند(مرصوصی،1383: 1). چرا که وجود نابرابری در توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف یک شهر پدیده­ای جدید در هیچ یک از شهرهای جهان نیست (عبدی­دانشپور،1378: 37). این نابرابری و عدم تعادل در شهرها یک امری طبیعی است و از بین بردن آن اگر اغراق نباشد، غیرممکن است؛ ولی می توان آن را به حداقل ممکن رساند. با وجود آشکار شدن این نابرابری­ها و معضلات اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی در شهرها هیچ اتّفاق نظری برای رسیدن به توسعه­ی پایدار شهری حاصل نشده است. علاوه بر آن، برخی ابهام­ها و جدل­های تئوریک نیز در رابطه با مفهوم و چگونگی دستیابی به پایداری شهری وجود دارد که به پیچیدگی شرایط افزوده است(مثنوی،1382: 90).. بابل یکی از شهرهای استان مازندران است که در سال­های اخیر شهر نشینی شتابانی را شروع کرده است. با این روند پر شتاب مسایل و مشکلات فضایی متعددی همچون شکل­گیری سکونت­گاه­های غیر رسمی، توزیع فضایی نامتعادل منابع و امکانات خدماتی و توسعه کالبدی- فضایی نامناسب روبرو بوده است تحقیق حاضر با تعریف 5 شاخص و 44 متغیر سعی می­کند تا مناطق مختلف شهر را به لحاظ میزان بهره­مندی از شاخص­های توسعه پایدار سطح بندی کند.

2-1) سوال تحقیق:

 پرسش اصلی تحقیق عبارتند از: وضعیت توزیع و پراکنش شاخص­ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدار چگونه است؟

3-1)روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با روش « توصیفی– تحلیلی » انجام گردیده است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه شهر بابل و جامعه آماری آن، مناطق 12 گانه شهر بر اساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سرشماری 1390 است. در این راستا ابتدا به بررسی مبانی نظری مرتبط با موضوع پرداخته شده است. سپس سنجش و ارزیابی سطوح پایداری مناطق دوازده­گانه شهر در قالب 5 شاخص منتخب کلی و 44 شاخص فرعی صورت گرفته است. جهت وزن­دهی به شاخص­های منتخب پژوهش از ضریب آنتروپی شانون استفاده گردید. همچنین جهت تلفیق شاخص­های منتخب و رتبه­بندی مناطق 12 گانه از لحاظ وضعیت عدالت در توزیع خدمات از مدل وایکور مورد استفاده قرار گرفته است.

4-1) شاخصهای مورد استفاده در پژوهش

اولین قدم برای حرکت به سوی توسعه پایدار شهری، تعیین شاخص­های مورد نیاز می­باشد(پاگ، 14:1383 ). بر این اساس برای ارزیابی توسعه پایدار مناطق 12 گانه شهر بابل شاخص­هایی مورد استفاده قرار گرفته است که در جدول شماره(1) آمده است.


جدول (1): شاخص­های منتخب جهت سنجش و ارزیابی توسعه پایدار مناطق شهر بابل

شاخص ها

متغیرها

شاخص­های اجتماعی و اقتصادی

جمعیت، خانوار، معکوس بعدخانوار، معکوس بارتکفل، معکوس بارجمعیتی، معکوس بارمعیشتی، معکوس نرخ بیکاری، میزان فعالیت عمومی، نرخ اشتغال، درصد باسوادی کل، درصد خانوار دارای موتورسیکیلت، درصد خانوارهای دارای خودرو، درصد خانوارهای دارای رایانه

شاخص­های آموزشی و فرهنگی

دبستان، راهنمایی، دبیرستان، هنرستان و فنی­ حرفه­ای، کافی­نت، گیم­نت (به ازای هر ده هزار نفر)، سرانه کتاب،سرانه ورزشگاههای عمومی، سرانه باشگاه­های خصوصی

شاخص­های کالبدی

تراکم جمعیتی، مساحت منطقه، سرانه فضای سبز، مراکز انتظامی ، مراکز مذهبی، ایستگاه­های آتش­نشانی، ایستگاه­های پمپ بنزین (به ازای هر ده هزار نفر)

شاخص­های درمانی

بیمارستان، داروخانه، آزمایشگاه، مراکز بهداشتی و درمانی، درمانگاه، پزشک شهری(به ازای هر ده هزار نفر)

شاخص­های کیفیت مسکن

درصدخانوارهای برخودار از آب آشامیدنی، درصدخانوارهای برخودار از برق، درصدخانوارهای برخودار از گاز لوله کشی، درصدخانوارهای برخودار از تلفن ثابت، درصدخانوارهای برخودار از سرویس بهداشتی، درصدخانوارهای برخودار از حمام، درصدخانوارهای برخودار از آشپزخانه، درصدخانوارهای برخودار از حررات مرکزی، درصد خانوارهای برخودار از حرارت و برودت مرکزی.

ماخذ: مطالعات نگارندگان


5-1) محدوده تحقیق

 شهرستان بابل یکی از شهرستان­های استان مازندران است که درقسمت مرکزی استان قرار دارد وحدود آن از شمال به شهرستان بابلسر، از شرق به شهرستان­های قائمشهر وسوادکوه، از غرب به شهرستان آمل و از جنوب به کوهپایه‌ها ودامنه‌های شمالی رشته کوههای البرز ختم می­شود. مطابق آخرین سرشماری سراسر کشور(در سال1390) شهرستان بابل دارای 7 بخش،11 نقطه شهری و 13 دهستان بوده است. شهر بابل در طول جغرافیایی 52 درجه و 44 دقیقه و 20 ثانیه و عرض جغرافیایی 36درجه و 34دقیقه و 10 ثانیه قرار دارد. مساحت این شهر حدود 3/30 کیلومتر مربع معادل 3036 هکتار می باشد که 2% از کل مساحت 1587 کیلومتری شهرستان بابل و 13% از مساحت 23756 کیلومتر استان مازندران را تشکیل می دهد. ­جمعیت شهر بابل در سال 1375 برابر با158342 نفر، درسال 1385 برابر با 201335نفر و در سال 1390 برابر است با 218245 نفر است.

 

 

نقشه (1) موقعیت جغرافیایی شهر در سطح ملی و در استان مازندران ماخذ: مطالعات نگارندگان

 


2) مبانی نظری

جست و جو برای شهری عدالت محور تا حدی تلاش برای درک توان بالقوه تغییریابنده نظریه شهری است. این امر جست و جویی است که با بررسی درباره واقعیات روزمره زندگی شهری شروع شده و سپس به پیگیری درباره وسیله­ای برای تغییر شکل آن واقعیات و تجسم زندگی پس از این تغییرات می­پردازد. این فرایند با ناعدالتی­هایی همچون خشونت، ناامنی، بهره­کشی و فقر که برای بسیاری معرف زندگی شهری بوده و همراه با رشد سریع شهر نشینی به وجود می­آید و نیز نمودهای کالبدی آن چون دسترسی نابرابر به خدمات، سرمایه­های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که حاصل تقسیمات درهم پیچیده بین دسته­های نژادی، طبقاتی و جنسیتی است، شروع می­شود. آگاهی از این ناعدالتی­های روزمره فهم ما را غنا بخشیده و معیاری برای ارزیابی آنچه به دست آورده­ایم، فراهم می­کند(رضوانی و همکاران،1392: 29). ولی جست و جو برای شهری عدالت محور، جست وجو برای چیزی فراتر از واکنش و نظر یک فرد به نا عدالتی­های خاص است. این امر نیازمند ایجاد چارچوبی منسجم برای درک مفاهیم و فعالیت­ها است. از آنجا که که ساکنان شهری با ایدئولوژی­های متفاوت در رقابت هستند تا تصورات خود از عدالت را جهانی کنند، پرسش مهم این است که تا کجا می­توان نظرات مفید و منسجمی را از این مفهوم بحث بر انگیز توسعه داد؟ اگرچه مفهایم فضایی عدالت اجتماعی برای تعدادی از سازمان­های فعال و جنبش­های اجتماعی شهری به صورت دغدغه­ای مشترک در تمام جهان درآمده است، اما به درستی معنی عدالت برای زندگی شهری هنوز تعریف نشده است. جست و جو برای این معنی نیز جست و جویی برای یک شهر عدالت محور است. در تلاش برای ارائه تعریفی از عدالت، شهر همیشه به عنوان یک بحث اکتشافی بنیادی مطرح بوده است؛ سقراط از یک توصیف طولانی ازآنچه شهر عدالت محور به نظر خواهد رسید به عنوان چهارچوبی برای ارائه بحث خود در طرفداری از عدالت به عنوان یک راهنمای اخلاقی برای افراد استفاده کرده است. او این طور استدلال می­کند که کیفیت عدالت را با توجه به عملکردهای یک دولت (دولت- شهر) راحت­تر می­توان تشخیص داد تا با توجه به عملکرد اشخاص. در واقع در نظر او عدالت به عنوان کیفیت درونی شهرها برمبنای برآیند کنش­های ساکنان شهر تعریف می­شود. همچنین سقراط کارخود را با تعیین یک «مدل ارگانیک» بحث برانگیزتر برای دولت که درآن برای بخش عمومی نقشی قوی و رو به رشد درنظر می­گیرد به اتمام می­رساند تا بتواند از تحقق یک شهر عدالت محور و در نتیجه یک زندگی عدالت محور برای ساکنان آن اطمینان حاصل کند(رضوانی و همکاران،1392: 30- 31). نظریه عدالت رالز(1971) و ایده او در خصوص «موقعیت نخستین» که در آن افراد اصول عدالت را از «پس پرده جهل» انتخاب می­کنند، بر ارزش آزادی و مساوات تأکید می­ورزد. رالز این طور استدلال می­کند که هرکس حق برابری برای داشتن آزادی­های پایه دارد و جایی که ضرورت داشته باشد نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی باید به نفع محروم­ترین افراد جامعه توزیع شوند. دیگر رویکر پرنفوذ به عدالت که از درون فلسفه سیاسی لیبرال پدیدار گشت و شالوده نظری بسیاری از کسانی که به دنبال ایجاد یک شهر عادلانه­تری هستند، اندیشه عقلانیت ارتباطی یورگن هابرماس(1985) است. هابرماس بر پایه سنت عمل گرایی و کار شخصی خودش درباره حوزه عمومی، بر روی اهمیت اخلاق گفتمان و وضعیت گفتار ایده­آل برای خلق نظریه­های گفتمانی مردم­سالاری تأکید می­کند. این تأکید بر روی گفتمان و روابط اجتماعی، اجازه درک بیشتر عدالت را از لحاظ تاریخی و زمانی و با اجتناب از نسبیت گرایی تام فراهم می­کند. این گرایش به طور روزافزون طرفداران بیشتری کسب کرد و به تدریج به مکتب برنامه­ریزی شهری ارتباطی منتهی شد(Healey,1997؛Forester,1999 ). سوزان اس فاینستاین استاد برنامه­ریزی شهری دانشگاه هاوارد در یکی از نوشته­هایش درباره شهر عدالت محور این طور استدلال می­کند که «بسیاری از محققان سنت اقتصاد سیاسی، انتقادی بدون صورت بندی معیارهای مشخص از آنچه می­دهند». ولی شهرسزی آرمان گرایانه نیز فاینستاین را راضی نمی­کند:«درحالی که ایده­آل­های آرمان شهرگرایانه فراهم کننده اهدافی است که آرزوی آن را داشته و با الهام گرفتن از آن جامعه بسیج می­کنند، اما راهبردی برای گذار در شرایط تاریخی خاص ارائه نمی­دهند». در عوض او استدلال می­کند که تغییر شهری پیش­رونده، نیازمندتغییر در راهبردهایی است که هم مطلوب و هم امکان پذیر باشند(Fainstein,2001:885). درواقع مفهوم فاینستاین از شهر عدالت محور، اقتصادسیاسی سرمایه­داری جهانی را به عنوان چهارچوبی نظری برای سیاست پذیرفته، درحالی که با نتایج برجسته چهارچوب سیاست­گذاری مسلط نولیبرال مخالف است، ولی درمرحله کنونی از توسعه آن اوبیشتر از آنکه به دنبال تعریف شهر عدالت محور باشد، به دنبال کشف معانی ضمنی نظریه­های مستحکم عدالت برای صورت بندی سیاست شهری است(رضوانی و همکاران،1392: 314). درواقع فاینستاین این طور استدلال می­کند که علاوه بر آزادی­های فردی و کالاهای اولیه فردی که اساس نظری­های قراردادی عدالت را تشکیل می­دهند، شهرعدالت محور باید حقوق جمعی و کالاهای جمعی را در شکل­گیری سیاست درنظر بگیرد. همچنین فاینستاین درقالب الگوی شهر عدالت محور خود به طور هم زمان از تلقی پسامدرنیستی از «تنوع» به عنوان اصل غیرقابل تردید در برنامه­ریزی و نیز تلقی مارکسیستی از «طبقه»به عنوان تقسیم­بندی اصلی تمامی اشکال تمایزات اجتماعی انتقاد کرده است. برای فاینستاین ارزش­هایی که هدایت کننده خلق فضاهای عمومی، خانه­سازی، توسعه اقتصادی و برنامه­های اجتماعی هستند باید در یک شهر عدالت محور وجو داشته باشند. این ارزش­ها به منظور بسیج جنبش­های فراگیر و گسترده طرفدار تغییر در عقلانیت اجتماعی و برداشتی از خیر جمعی ریشه دارند، می­توانند و بایدروشن و صریح باشند(رضوانی و همکاران،1392: 38). هنری لوفور معتقد است «حق حضور در شهر را نمی­توان یک حق دیدار ساده یا بازگشت به شهر سنتی درنظرگرفت. حق حضور درشهر، تنها می­تواند به عنوان حق زندگی شهری البته به شکلی تغییرشکل یافته و نو شده، صورت بندی شود. این حق صرفا حق صاحبان دارایی نیست، بلکه حق تمام کسانی است که در شهر زندگی می­کنند. بنابراین حق حضور در شهر به معنی یک شهر تمیز و قشنگ که شهروندان خوب با هم در خیاان­های آن قدم می­زنند، درپارک­های زیبای آن جمع می­شوند و تا ابد با خوشحالی در آنجا زندگی می­کنند نیست» (Lefebvre,1993:435). به عبارت دیگر دیدگاه لوفور درباره شهر، انتقاد از شهر معاصر است؛ شهری که با گسترش و استقرار سرمایه­داری صنعتی و ظهور دولت – ملت مدرن در قرن نوزدهم رو به زوال گذاشته است. در قرن بیستم با تسلط سرمایه­داری بر تمام حوزه­های زندگی اجتماعی، جامعه به یک «جامعه بروکراتیک با مصرف کنترل شده» تبدیل شد. به همین دلیل حق حضور در شهر لوفور فراخوانی است برای پیشبرد یک رویکرد شهری فضایی به مبارزات سیاسی با مشارکت تمام کسانی که بدون تبعیض در شهر زندگی می­کنند. به عبارتی حق حضور در شهر با حق متفاوت بودن و حق بهره­مندی از اطلاعات تکمیل می­شود،باید حقوق یک شهروند را به عنوان کسی که ساکن شهر است و از خدما متعدد آن استفاده می­کند، تغییر دهد، استحکام بخشد و کاربردی­تر کند. ازطرف دیگر حق حضور در شهر حق استفاده­کنندگان در اعلان نظرات خود درباره فضا و زمان فعالیت­هایشان را در محدوده شهری تصدیق می­کند. همچنین حق استفاده از مرکز شهر یعنی یک مکان ممتاز را به جای پراکنده بودن و گیر افتادن در گتوها (برای کارگران، مهاجران، به حاشیه رانده شده­ها حتی ثروتمندان) پوشش می­دهد (Lefebvre,1986:170 translation1996: 34).

3) یافته­های تحقیق

1-3) ساختار مدل وایکور

وایکور به معنی بهینه­سازی چندمعیاره و یکی از روش­های تصمیم­گیری چند معیاره و کاربردی است و یکی از روشهای تصمیم­گیری چند معیاره کاربردی است، (2009:4044Chatterjee et al,). که کارایی آن در حل مسائل گسسته بالاست(2004:447Opricovic & Tzeng,). این روش براساس برنامه­ریزی توافقی ارائه شده و در آن، راه­حل توافقی تعیین کننده­ی راه­حل­های موجه است که به راه­حل ایده­آل نزدیک بوده و در قالب توافق از طریق اعتبارات ویژه تصمیم­گیرندگان ایجاد شده است ( 2008:1950Rao, ). از این رو گزینه­های نزدیک­تر به راه­حل ایده­آل برگزینه­های دورتر از آن ارجحیت دارند. معمولاً معیارها براساس چند تابع معیار ارزیابی و سپس رتبه­بندی می­شوند. در این روش، تأکید بر رتبه­بندی و انتخاب از مجموعه­های گزینه و تعیین راه­حل­های توافقی برای مسئله با معیارهای متضاد است( 2009:234, Chen & Wang). راه­حل توافقی گزینه­ای است که به ایده­آل نزدیک­تر باشد. شاخص ادغام به­صورت معیار سنجش نزدیکی شناخته می­شود( 2007:517, Opricovic & Tzeng). این مدل  میزان سودمندی و  میزان تأسف یا محرومیت را در صورت محاسبه شرایط در حالت یک برنامه­ریزی خطی نشان می­دهد (عطایی، 90:1389 ).

گام اول) تشکیل ماتریس تصمیم گیری

فرض کنیم m گزینه و n خصوصیت وجود دارد آاترناتیوهای مختلف وجود دارند که با  نشان داده می­شود، برای هر گزینه مجموعه­ای از معیارها وجود دارد که مقدار آن به صورت  نشان داده می­شود، به عبارتی  مقدار خصوصیت j ام است.

گام دوم) بی مقیاس سازی ماتریس تصمیم گیری با روش نورم

برای نرمال سازی (بی مقیاس سازی) مقادیر، زمانی که  مقدار اولیه گزینه i ام و بعد j ام باشد از رابطه زیر  می­توان برای نرمال سازی استفاده کرد ؛

 

که در آن  مقدار اولیه و  مقدار نرمال شده گزینه i ام و بعد j ام می­باشند.

گام سوم ) تعیین بهترین () و بدترین ( ) مقدار هر معیارها

اگر تابع مقدار نشان دهنده سود (مثبت) باشد بر اساس رابطه زیر مقادیر بهترین و بدترین محاسبه می­شود.

 

اگر تابع معیار نشان دهنده هزینه (منفی) باشد براساس رابطه زیر مقدار بهترین و بدترین محاسبه می­شود.

 

گام چهارم) تعیین وزن و درجه اهمیت شاخص ها

در این پژوهش روش آنتروپی شانون برای تعیین وزن شاخص­ها مورد استفاده قرار گرفته است (مومنی، 1389: 14 ). بنابراین برای محاسبه مقدار آنتروپی () از رابطه:

 

 برای محاسبه مقدار عدم اطمینان () از رابطه:

 

 

برای محاسبه مقدار K از رابطه:

 

برای محاسبه اوزان شاخص­ها () را رابطه:

 

گام پنجم ) محاسبه مقادیر فاصله گزینه ها با راه حل ایده آل

در این مرحله فاصله هر گزینه از راه حل ایده آل مثبت محاسبه شده و سپس تجمیع آن براساس فرمول­های زیر محاسبه می­شود:

 

{ Max { =Rj

که در آن  فاصله از گزینه i نسبت به راه حل ایده آل (ترکیب بهترین) و فاصله گزینه i از راه حل ایده آل منفی (ترکیب بدترین) است. رتبه بندی عالی بر اساس  و رتبه بندی بد براساس مقادیر  انجام خواهد شد.

گام ششم ) محاسبه مقدار Q یا وایکور

مقدار Q براساس رابطه زیر محاسبه می­شود

 

که در آن:

 

 

و  وزن استراتژی (اکثریت معیارها) یا حداکثر مطلوبیت گروهی است.  میزان فاصله از راه حل ایده آل مثبت گزینه i ام را نشان می­دهد. و همچنین  نشان دهنده فاصله از راه حل ایده آل منفی برای گزینه i ام است. زمانی که  بزرگتر از 5/0 است شاخص Q حداکثر توافق را دارد. زمانی که  کوچکتر از 5/0 است نشان دهنده حداکثر نگرش منفی است. در کل اگر باشد به معنی توافق گروهی برابر است.

گام هفتم ) رتبه بندی گزینه ها بر اساس مقادیر Q

بر اساس مقادیر Q که در مرحله قبل برای گزینه­ها محاسبه شد، می­توان گزینه­ها را رتبه بندی کرد. گزینه­هایی که مقدار Q در آنها بیشتر باشد، در اولویت بالاتر قرار می­گیرد و مقادیر Q کوچکتر به معنای قرار گرفتن در رتبه پایین­تر است. پس از وزن­دهی به شاخص­های مورد استفاده در پژوهش با استفاده از ضریب آنتروپی شانون، در محیط الگوریتم وایکور اقدام به تعیین وضعیت توسعه مناطق هشتگانه و میزان برخورداری و سطح محرومیت آنها به­طور همزمان گردید (جدول شماره 3). با توجه به این موضوع که در محیط الگوریتم وایکور بحث پراکنش داده­ها بین بازه صفر تا یک تعریف می­شود، داشتن حالت ایده­آل در نزدیکی به محدوده صفر و حالت منفی نزدیکی به محدوده یک می­باشد(عطایی،1389: 91). با در نظرگرفتن این اصل، مشخص می­شود که در میان مناطق دوازده گانه شهر بابل از لحاظ برخورداری از شاخص اجتماعی و اقتصادی، منطقه 9 با داشتن حالت ایده­آل یعنی نزدیکتر بودن به مقدار صفر رتبه یک و منطقه 12 دارای کمترین میزان برخورداری از لحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی می­باشد. همچنین از لحاظ برخورداری از شاخص آموزشی و فرهنگی منطقه 4 دارای بیشترین میزان برخورداری و منطقه 9 به عنوان کمترین میزان برخورداری شناخته می­شود.و در شاخص کالبدی منطقه 10 به عنوان برخوردارترین و منطقه 9 به عنوان کمترین میزان برخورداری از لحاظ این شاخص مشخص شده­اند. در زمینه شاخص­های درمانی نیز منطقه10 دارای بیشترین برخوداری و منطقه 6 دارای کمترین میزان برخودارای را دارا است. و درنهایت در زمینه شاخص­های کیفیت مسکن، منطقه12 و منطقه 9 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان برخوداری را دارا می­باشند. یکی از مزیت­های الگوریتم وایکور برای سنجش نحوه توزیع منابع توسعه، ارائه همزمان میزان تأسف یا محرومیت در کنار تحلیل میزان سودمندی یا کسب منابع است. بر این اساس می­توان گفت که از لحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی منطقه 12 با میزان 2E+01، از لحاظ شاخص آموزشی و فرهنگی، کالبدی و کیفیت مسکن منطقه 9 به ترتیب با مقدار 411/236 , 0/ 0و 048/0و شاخص درمانی منطقه 6 با مقدار 245/ 0 به عنوان محرومترین مناطق از لحاظ برخورداری از این شاخص­ها شناخته می­شوند. با توجه به تفاسیر فوق می­توان با در نظر گرفتن میزان خروجی داده­های حاصل ازالگوریتم وایکور به این نکته پی برد که مناطق دوازده گانه شهر بابل از نظر میزان برخورداری از شاخص­های توسعه متفاوتند و نیازمند توجه جهت یکسان سازی وتوزیع عادلانه شاخص­های توسعه در میان این مناطق می­باشند. در نقشه شماره (2) نیز رتبه بندی مناطق شهر بابل بر اساس شاخص­های تلفیقی نشان داده شده است.


جدول (2): محاسبه مقدار برخوداری(S),مقدارمحرومیت (R)و مقدار(Q) براساس شاخص­های تلفیقی

مناطق

S

R

S*= MIN S

S- = MAX S

R* = MIN R

R- = MAX R

مقدار Q

رتبه

1

0.727089

0.136327

0.39126

0.925776

0.0819574

0.1363269

0.8141406

6

2

0.858771

0.136327

0.937319668

10

3

0.424876

0.081957

0.031440096

1

4

0.456927

0.081957

0.061421591

2

5

0.834928

0.136327

0.915016463

9

6

0.867368

0.136327

0.945361276

11

7

0.545886

0.136327

0.644637327

4

8

0.825976

0.136327

0.906642296

7

9

0.925778

0.136327

1

12

10

0.391266

0.136327

0.5

3

11

0.829737

0.136327

0.910160254

8

12

0.680624

0.136327

0.77067525

5

ماخذ: مطالعات نگارندگان

 

 

 

جدول (3): محاسبه مقدار برخوداری(S) و مقدار محرومیت (R) در هر شاخص

مناطق

اجتماعی و اقتصادی

فرهنگی و آموزشی

کالبدی

درمانی

کیفیت مسکن

S

رتبه

R

رتبه

S

رتبه

R

رتبه

S

رتبه

R

رتبه

S

رتبه

R

رتبه

S

رتبه

R

رتبه

1

2E+01

6

0.011

11

0.381

8

0.136

3

0.193

9

0.082

5

0.091

2

0.023

2

0.039

9

0.022

8

2

2E+01

9

0.011

12

0.366

6

0.136

4

0.204

10

0.082

6

0.236

11

0.082

5

0.030

5

0.022

9

3

2E+01

8

0.010

4

0.139

2

0.068

1

0.098

3

0.051

3

0.133

4

0.082

6

0.033

7

0.021

6

4

2E+01

7

0.010

5

0.138

1

0.070

2

0.092

2

0.030

2

0.179

6

0.082

7

0.027

4

0.016

3

5

1E+01

5

0.010

6

0.400

10

0.136

5

0.157

5

0.082

7

0.228

10

0.082

8

0.033

6

0.019

4

6

1E+01

4

0.011

10

0.386

9

0.136

6

0.185

8

0.082

8

0.245

12

0.082

9

0.039

8

0.022

7

7

1E+01

3

0.005

3

0.242

3

0.136

7

0.134

4

0.056

4

0.114

3

0.035

3

0.043

10

0.024

11

8

1E+01

2

0.005

2

0.402

11

0.136

8

0.181

6

0.082

9

0.189

7

0.082

10

0.046

11

0.023

10

9

1E+01

1

0.004

1

0.411

12

0.136

9

0.236

12

0.082

10

0.224

9

0.082

11

0.048

12

0.025

12

10

2E+01

11

0.010

7

0.263

4

0.136

10

0.067

1

0.024

1

0.033

1

0.022

1

0.009

2

0.009

2

11

2E+01

10

0.010

8

0.377

7

0.136

11

0.232

11

0.082

11

0.177

5

0.047

4

0.026

3

0.020

5

12

2E+01

12

0.010

9

0.281

5

0.136

12

0.184

7

0.082

12

0.193

8

0.082

12

0.003

1

0.003

1

ماخذ: مطالعات نگارندگان

 

 

 

 

شکل (2): مناطق 12 گانه شهر بابل به لحاظ برخوداری از شاخص­های توسعه پایدار شهری ماخذ: مطالعات نگارندگان

 

 

در این بخش با استفاده از مدل پرازش رگرسیونی خطی در محیط نرم افزارspss (بریس و همکاران،1388: 346). میزان تأثیرگذاری هر یک از شاخص­های منتخب برای مشخص شدن درجه تأثیر و رابطه این شاخص­ها با روند کلی توسعه­ی پایدار در شهر بابل مورد ارزیابی قرار گرفته است. لازم به ذکر است که شاخص­های پنج گانه اصلی بعنوان متغیر مستقل، و شاخص­های تلفیقی که مجموع کل شاخص­های توسعه پایدار مناطق شهری می­باشد به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که سه شاخص از پنج شاخص(بجز شاخص کیفیت مسکن و شاخص اجتماعی و اقتصادی) با سطح اطمینان 99 % معنی­دار بوده و در پایداری مناطق دوازده­گانه تأثیر مستقیم خواهند داشت(جدول شماره 4). در این بین میزان مجذور R تصحیح شده در جدول شماره (4) نشان می­دهد که شاخص­های داده شده به مدل 98 % تغییرات را در توسعه­ی مناطق دوازده­گانه شهر بابل تبیین می­کند. بر اساس جدول شماره(5) نیز سطح معنی داری برابر با صفر و کمتر از 5/0 می­باشد بنابراین وجود رابطه بین این شاخص­ها با بهبود پایداری در مناطق مورد مطالعه تأیید می­گردد. در جدول شماره(6) نیز با توجه به ضرایب استاندارد شده و میزان مشخص می­شود که هر یک واحد تغییر در انحراف معیار به میزان 844/0 در شاخص آموزشی و فرهنگی  170/0 در شاخص کالبدی و 107/0 در شاخص درمانی،در توسعه پایدار مناطق شهر بابل تغییر ایجاد می­کند. این در حالی است که سه شاخص معنی­دار بوده و در فرایند توسعه پایدار شهر بابل تأثیرگذار خواهند بود.

جدول (4): آماره های تحلیل رگرسیونی چند متغیره توسعه پایدار مناطق 12گانه شهر بابل

انحراف معیار

مجذور R تصحیح شده

ضریب تبیین

ضریب همبستگی چندگانه

03/0

98/0

99/0

99/0

ماخذ: مطالعات نگارندگان

جدول (5): تحلیل واریانس رگرسیون چندگانه توسعه پایدار مناطق 12 گانه شهر بابل

منابع تغییر دهنده

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

کمیتF

سطح معنا داری

اثر رگرسیونی

28/1

5

250/0

806/199

00/0

باقیمانده

007/0

6

00/0

مجموع

255/1

11

-

 

جدول (6): آماره ضرایب رگرسیونی متغیرهای قابل پیش بینی در بهبود پایداری مناطق 12 گانه شهر بابل

نام شاخص

ضرایب غیراستاندارد

ضرایب استاندارد

T

سطح معنی داری

B

خطای B

 

درمانی

103/0

04/0

107/0

593/2

04/0

کالبدی

167/0

06/0

170/0

650/2

03/0

آموزشی و فرهنگی

794/0

05/0

844/0

567/14

00/0

ماخذ: مطالعات نگارندگان

4) نتیجه گیری

پایداری شهری، مفهومی است که در پی طرح « توسعة پایدار»، به عنوان الگوی جدید در جهان مطرح گردید. پایداری شهری، به مقابله با الگوی تولید یا توزیع و مصرف ناسازگار با طبیعتی می‌پردازد که به اتمام منابع و تخریب محیط زیست می‌انجامد، و تنها فرایند توسعه‌ای را تأیید می‌کند، که به بهبود کیفیت زندگی انسان­ها، در حد ظرفیت پذیرش نظام­های پشتیبان حیات منجر می‌شود. پایدار شهری، در ابعاد اجتماعی _ اقتصادی به نگرش همه جانبه نیاز است، تا سرمایة اجتماعی را، شالوده آموزش اجتماعی و سپس توانندسازی اجتماعات محلی قرار دهد. پایداری شهری، زمانی شکل خواهند گرفت که، افراد جایی را که در آن زندگی می‌کنند، از آن خودشان بدانند و شیوه‌های زندگیشان را به طوری مناسب تغییر دهند.از این رو بررسی و شناخت وضعیت مناطق شهری و قابلیت و تنگناهای توسعه آنها به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها، از مسائلی است که اخیراً در فرهنگ برنامه­ریزی شهری مطرح شده است. امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف مناطق شهری و توسعه پایدار شهر، نوعی ضرورت برای ارائه طرح­ها و برنامه­ها محسوب می­شود، به­طوری که استفاده از شاخص­های توسعه پایدار می­تواند معیار مناسبی هم برای تعیین جایگاه مناطق و هم عاملی در جهت رفع مشکلات و نارسایی­ها برای رسیدن به پایدار شهری باشد. در همین راستا، برنامه­ریزی شهری به طور عام و برنامه­ریزی توسعه پایدار به طور خاص در پی نظم بخشیدن به فضاهای شهری به لحاظ دسترسی به امکانات و توزیع مناسب آنها در مناطق و بخش­های مختلف شهری است. به عبارت دیگر در پی فراهم ساختن بهترین شرایط زیست برای ساکنان شهر می­باشد. بنابراین در پژوهش حاضر، برای تعیین سطح پایداری مناطق 12 گانه شهر بابل از شاخص­ها و معیارهای مختلفی استفاده گردید و میزان پایداری آنها از 5 بعد اجتماعی و اقتصادی، آموزشی و فرهنگی، کالبدی، درمانی و کیفیت مسکن مطالعه شد. با توجه به اینکه معیارها و شاخص­های پایداری از ارزش و اهمیت برابری برخودار نمی­باشند و آستانه مشخصی نیز برای تعیین ارزش و اهمیت دقیق آنها وجود ندارد، در این مطالعه جهت تلفیق معیارها و شاخص­ها مدل وایکور مورد استفاده قرار گرفت. همچنین تعیین وزن و میزان اهمیت شاخص­های پایداری با استفاده از روش آنتروپی شانون محاسبه گردید. سپس با اعمال وزن­های حاصل در میزان اولیه شاخص­ها و معیارها و تلفیق شاخص­های وزنی، سطح و میزان پایداری مناطق 12 گانه شهر بابل مشخص گردید. نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می­دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص­های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که از لحاظ برخورداری از شاخص اجتماعی و اقتصادی، منطقه 9 (موزیرج، شهرک نیلوفر)، شاخص آموزشی و فرهنگی منطقه 4 (شهریارپوری،زرگرمحله، پیرعلم)، شاخص کالبدی و درمانی منطقه 10(ضراپوری،گله محله، قاضی کتی) و شاخص کیفیت مسکن منطقه12(حمزه­کلا، امیرکبیرو خورشیدکلا) دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و از نظر میزان محرومیت از لحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی منطقه 12، شاخص­های آموزشی و فرهنگی، کالبدی و کیفیت مسکن منطقه 9 و شاخص درمانی منطقه 6(حیدرکلا، حاجیکلا، تربیت معلم) به عنوان محروم­ترین مناطق از لحاظ برخورداری از شاخص­های منتخب می­باشند. همچنین در زمینه شاخص­های تلفیقی منطقه 9 به عنوان محروم­ترین منطقه و منطقه 3(ازمیدان باغ فردوس تا میدان شیر خورشید و ازمیدان شهید بزاز تا میدان کشوری) به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید. در رابطه با بررسی میزان اثرگذاری شاخص­های منتخب بر توسعه پایدار مناطق شهری بابل بر اساس مدل برازش رگرسیونی می­توان گفت که شاخص آموزشی و فرهنگی با میزان 844/0 دارای بیشترین اثر گذاری بر روی پایداری مناطق شهری بابل خواهد بود و پس از آن نیز شاخصهای کالبدی و درمانی به ترتیب با امتیاز 170/0 و 107/0 در پایداری مناطق مورد مطالعه تأثیرگذار خواهند بود. علاوه بر این تأثیرگذاری تمامی در فرایند توسعه­ی پایدار نیازمند به توجهات عمده در نحوه­ی پخش منابع توسعه، و در نظر گرفتن عدالت در بهره­مندی، و عدم توجه و سرمایه گذاری در یک مکان خاص را دارد. این موضوع این امر را نشان می­دهد که همه­ی این شاخص­های در صورت توجه درست به آنها می­تواند در روند توسعه­ی پایدار شهر بابل تأثیرگذار باشد.

5) پیشنهادها

 راهکارهای زیر را می­توان براساس نتایج تحقیق ارائه نمود:

  • تجمع خدمات و امکانات در قسمتهایی از شهر(مثل منطقه3) باعث ایجاد جاذبه عملکردی،دو قطبی شدن شهر و شکل گرفتن تضاد طبقاتی در شهر است؛ که این عوامل تشدیدکننده­ی بی­عدالتی هستند. لذا باید تمرکز زدایی در توزیع خدمات در سطح شهر، باید مبتنی بر تقسیمات فضایی محله صورت گیرد.

  • تقویت و بهبود خدمات و امکانات شهری مانند افزایش تعداد مراکز فرهنگی مانند کتابخانه­ها و سالن­های مطالعه، مدارس، مراکز گذران اوقات فراغت همانند مراکز ورزشی و پارک­ها و غیره می­توان میزان پایداری و دسترسی شهروندان مناطق را به عدالت اجتماعی افزایش داد تا از این طریق شکاف میان مناطق برخوردار (مناطق 3و 4) با مناطق محروم (مناطق 6و 9) کاهش یابد.

  • تقویت و اصلاح سیاست های مدیریت شهری در جهت دستیابی به عدالت در توسعه شهری.

  • اصلاح ساختار فضایی و تقویت هسته­های جدید شهری

    منابع

    بریس، نیکلا، کمپ، ریچارد، سلنگار، رزمری( 1388 )، تحلیل دادههای روانشناسی با برنامه­ی spss، ترجمه­ی خدیجه علی آبادی و علی صمدی، انتشارات نشر دوران، چاپ سوم، تهران.

    بوچانی (1385)،تحلیلی از بررسی عدم تعادل فضایی- اجتماعی شهر ایلا مبراساس دیدگاه توسعه پایدار، مجله شهرداریها، جلد6، شماره73،صص59 - 74.

    پاگ، سدریک ( 1383 )، شهرهای پایدار در کشورهای در حال توسعه، تهران، ترجمه ناصر محرم نژاد، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول.

    حسین زاده دلیر، کریم، قربانی، رسول و شکری فیروزجاه، پری، ( 1388 )، تحلیل و ارزیابی کیفی سنجه­های پایداری شهری در شهر تبریز، مطالعات و پژوهش­های شهری و منطقه­ای، سال اول، شماره 2، صص 18-1.

    حکمت نیا و موسوی،(1385)،کاربرد مدل درجغرافیا با تأکید بر برنامه ریزی شهری و منطقه ای، انتشارات علم نوین.

    سعیدی رضوانی،هادی و محبوبه کشمیری(1392) درجست وجوی شهر عدالت محور: بحث­هایی در نظریه و تجربه شهری، انتشارات نشر شهر.

    شکویی، حسین( 1373 )، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، جلد اول، تهران، انتشارات سمت.

    عبدی دانشپور، زهره (1378)، ارزیابی عدم تعادل فضایی در شهرهای تهران، مجله صفه،شماره 29،صص57-34.

    عطایی، محمد( 1389 )، تصیمگیری چند معیاره، انتشارات دانشگاه صنعتی شاهرود، چاپ اول، شاهرود.

    مثنوی،محمدرضا،(1382):توسعه پایداروپارادایم های جدید توسعه شهری «شهرفشرده» «شهرگسسته» ،مجله محیط شناسی، شماره 31،صص89- 104.

    مرصوصی، نفیسه،1383، تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در شهرتهران (مطالعه شهرداری تهران) تز دکترا،جغرافیا و برنامه ریزی شهری،دانشگاه تربیت مدرس.

    ملکی، سعید( 1390 )، درآمدی بر توسعه پایدار شهری، انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز، چاپ اول.

    ملکی، سعید و صفیه دامن باغ ( 1392 )، ارزیابی شاخص­های توسعه پایدار شهری باتأکید برشاخص­های اجتماعی، کالبدی وخدمات شهری(مطالعه موردی: مناطق هشت گانه شهر اهواز).

    موحد، علی ( 1379 ) توسعه پایدار شهری، نشریه مسکن و انقلاب شماره 90.

    مومنی، منصور( 1389 )، مباحث نوین تحقیق در عملیات، انتشارات مومنی، چاپ اول، تهران.

    Chatterjee, P ,Vijay ,and M.Athawale, S (2009), "Selection of materials using compromise ranking and outranking methods" Materials and Design , 30(10),4043 -4053.

    Chen, L.Y. and Wang, T.C.(2009),"Optimizing partners choice in IS/IT outsourcing projects: the strategic decision of fuzzy VIKOR". International Journal of production economics, 20(1),233-242.

    Opricovic, S and Tzeng, G.H,(2007),"Extended VIKOR method in comparison whit outranking method," European Journal of Operational Research, 178(2), 514-529.

    Rao, R. V.(2008) " A decision making methodology for material selection using an improved compromise ranking method " , Journal of Materials and Design, 29(10),1949-1954.

منابع
بریس، نیکلا، کمپ، ریچارد، سلنگار، رزمری( 1388 )، تحلیل دادههای روانشناسی با برنامه­ی spss، ترجمه­ی خدیجه علی آبادی و علی صمدی، انتشارات نشر دوران، چاپ سوم، تهران.
بوچانی (1385)،تحلیلی از بررسی عدم تعادل فضایی- اجتماعی شهر ایلا مبراساس دیدگاه توسعه پایدار، مجله شهرداریها، جلد6، شماره73،صص59 - 74.
پاگ، سدریک ( 1383 )، شهرهای پایدار در کشورهای در حال توسعه، تهران، ترجمه ناصر محرم نژاد، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری ایران، چاپ اول.
حسین زاده دلیر، کریم، قربانی، رسول و شکری فیروزجاه، پری، ( 1388 )، تحلیل و ارزیابی کیفی سنجه­های پایداری شهری در شهر تبریز، مطالعات و پژوهش­های شهری و منطقه­ای، سال اول، شماره 2، صص 18-1.
حکمت نیا و موسوی،(1385)،کاربرد مدل درجغرافیا با تأکید بر برنامه ریزی شهری و منطقه ای، انتشارات علم نوین.
سعیدی رضوانی،هادی و محبوبه کشمیری(1392) درجست وجوی شهر عدالت محور: بحث­هایی در نظریه و تجربه شهری، انتشارات نشر شهر.
شکویی، حسین( 1373 )، دیدگاههای نو در جغرافیای شهری، جلد اول، تهران، انتشارات سمت.
عبدی دانشپور، زهره (1378)، ارزیابی عدم تعادل فضایی در شهرهای تهران، مجله صفه،شماره 29،صص57-34.
عطایی، محمد( 1389 )، تصیمگیری چند معیاره، انتشارات دانشگاه صنعتی شاهرود، چاپ اول، شاهرود.
مثنوی،محمدرضا،(1382):توسعه پایداروپارادایم های جدید توسعه شهری «شهرفشرده» «شهرگسسته» ،مجله محیط شناسی، شماره 31،صص89- 104.
مرصوصی، نفیسه،1383، تحلیل فضایی عدالت اجتماعی در شهرتهران (مطالعه شهرداری تهران) تز دکترا،جغرافیا و برنامه ریزی شهری،دانشگاه تربیت مدرس.
ملکی، سعید( 1390 )، درآمدی بر توسعه پایدار شهری، انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز، چاپ اول.
ملکی، سعید و صفیه دامن باغ ( 1392 )، ارزیابی شاخص­های توسعه پایدار شهری باتأکید برشاخص­های اجتماعی، کالبدی وخدمات شهری(مطالعه موردی: مناطق هشت گانه شهر اهواز).
موحد، علی ( 1379 ) توسعه پایدار شهری، نشریه مسکن و انقلاب شماره 90.
مومنی، منصور( 1389 )، مباحث نوین تحقیق در عملیات، انتشارات مومنی، چاپ اول، تهران.
Chatterjee, P ,Vijay ,and M.Athawale, S (2009), "Selection of materials using compromise ranking and outranking methods" Materials and Design , 30(10),4043 -4053.
Chen, L.Y. and Wang, T.C.(2009),"Optimizing partners choice in IS/IT outsourcing projects: the strategic decision of fuzzy VIKOR". International Journal of production economics, 20(1),233-242.
Opricovic, S and Tzeng, G.H,(2007),"Extended VIKOR method in comparison whit outranking method," European Journal of Operational Research, 178(2), 514-529.
Rao, R. V.(2008) " A decision making methodology for material selection using an improved compromise ranking method " , Journal of Materials and Design, 29(10),1949-1954.
دوره 6، شماره 22 - شماره پیاپی 22
نشریه پژوهش و برنامه‌ریزی شهری، سال ششم، شماره بیست و دوم، پاییز 1394
آذر 1394
صفحه 125-138
  • تاریخ دریافت: 13 دی 1393
  • تاریخ بازنگری: 23 آذر 1394
  • تاریخ پذیرش: 20 شهریور 1394