نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 مدرس دانشگاه جامع گلستان
2 استاد شهرسازی دانشگاه علم و صنعت
3 دانشیار شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Today with decrease appropriate background for urban events and social interactions, Citizens' sense of belonging to the place has been reduced and cities have become to the places with repeated commuter. In fact, inattention to the role and function of collective memories in improving the sense of belonging to residents, has caused serious problems for people. Thus the need to recognize and correct use of this concepts in planning and the design of historical tissues is evident. So the aim of this research is extracting the norms of sense of belonging according to the specialists of the place making and comparison the Sarcheshme neighborhood with the results of theoretical studies about the sense of belonging. Concepts in the scope of research and providing necessary context for rehabilitation them, based on the norms that extract from the theoretical of the sense of place in mental, functional, and physical aspects. For this purpose, in order to determine the factors contributing to the enhancement the sense of place among Sarcheshme neighborhood residents and strengthen the factors that derived from subjective, function and structure views, first with exploring in the ideas of various scientists about the sense of belonging, criterions and norms affecting on the sense of belonging were extracted. Then with studding the similar global studies, the recommended strategies as well as factors affecting the sense of belonging were defined. In the next section for scrutiny studies and achieve the desired goals, field studies and the assessment of Sarcheshme neighborhood was paid. On this basis studies, the main question of this study is that how can we evaluate the norms of sense of belonging in the Sarcheshme neighborhood? According to the features of the Sarcheshme neighborhood, what approaches towards the realization of norms derived from theoretical principles can be adopted? Sarcheshme neighborhood is the name of one of the old and historic neighborhoods of Gorgan city. Location of this old quarter is between the municipality square and the Meidan crossroads and the approximate area is 9 hectares. To use rules, principles and paradigms that are reflected in such contexts, qualitative methods of research is used. After extracting the relevant criteria, recognizing the intended qualities that desired by field data and images taken from the site was carried out so that they are to be reviewed. Thus the research method is by using questionnaires, field observations, literature review and interviews. After completing the questionnaire, the results were analyzed using the software spss and AHP and condition of each of norm was found in the neighborhood. Article achievements show that 6 norms inclusive attachment to place, secure, nativist, closeness, readability anddistinct personality are good in the neighborhood. With overview of the advantages in the norms of the three dimensions of place including, mind, function and structure will conclusion that the Sarcheshme neighborhood from the perspective of structure is better than the other two dimensions. Also the most norms have moderate conditions in the neighborhood that have been enhanced at the design stage.
کلیدواژهها [English]
ارزیابی بافتهای تاریخی بر پایه هنجار حس تعلق به مکان (نمونه مطالعاتی: محله سرچشمه گرگان)
نوشین رضوانی: کارشناسی ارشد طراحی شهری، مدرس دانشگاه پیام نور گلستان، گرگان، ایران٭
مصطفی بهزادفر: استاد شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
کیومرث حبیبی: دانشیار شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران
چکیده
امروزه باکاهش بستر مناسب برای رویداد وقایع شهری و تعاملات اجتماعی، از هیجانات تعلقزای شهروندان به محیط کاسته شده و شهرها جز بستری برای رفت وآمدهای مکرر نیستند. محله سرچشمه بهعنوان بستر پژوهش، با توجه به موقعیت قرارگیری و پتانسیلهای ویژه درون خود به دلیل بی توجهی مدیران شهری و شهروندان، سرزندگی سابق خود را از دست داده و به علت غفلت و ناآگاهی از این میراث گرانبها، دچار ضعف و ناسامانیهای متعددی شدهاست. لذا هدف پژوهش موردنظر ارزیابی محله سرچشمه بر اساس میزان مطلوبیت هنجارهای حاصل از مبانی نظری حس تعلق به تفکیک ابعاد ذهنی، کارکردی و کالبدی است. جهت استخراج معیارهای موثر برتحقیق بااستفاده از مطالعات کتابخانهای، مبانی نظری موضوع مطالعه شده و درقالب چهارچوب نظری پژوهش ارائه گردید. لذا روش تحقیق مورد استفاده در این بخش، کیفی است. در مرحله بعد بااستفاده از پرسشنامه، مشاهدات میدانی و مصاحبه، به بررسی و تحلیل چهارچوب نظری پژوهش در محله سرچشمه پرداخته شد که نتایج حاصل از پرسشنامه با استفاده ازآزمونT تک متغیره در نرم افزار Spss تجزیه وتحلیل گردید. سپس جهت تعیین میزان مطلوبیت هر هنجار از تکنیک سلسله مراتبی و نرم افزارExpert choice استفاده شد و در نهایت هنجارها براساس بازهبندی طیف لیکرت طبقهبندی شدند. بنابراین در این بخش روش تحقیق بکاررفته شامل روش کمی است. دستاوردهای مقاله نشان میدهد که 6 هنجار امنیت، بومیگرایی، خوانایی و نمایانی، دلبستگی به مکان، محصوریت و تمایز شخصیتی از وضعیت خوبی در محله برخوردارند. با نگاه کلی بر امتیازات هنجارهای ابعاد سه گانه ذهن، کارکرد و کالبد به این نتیجه میرسیم که محله سرچشمه از نظر ریخت و کالبد وضعیت بهتری نسبت به دو بعد دیگر دارد. همچنین اکثر هنجارها وضعیت متوسطی در محله داشته که در مراحل بعد نیاز است تا مسئولان نسبت به اتخاذ راهکارهای مناسب برای تقویت احساس تعلق جمعی و هنجارهای جامعه تدابیری بیاندیشند.
واژههای کلیدی: حس مکان، حس تعلق، تکنیک سلسله مراتبی، بافت قدیم گرگان، محله سرچشمه
1- مقدمه
1-1- طرح مسأله
محلات قدیمی شهرها به عنوان بخشی از گذشته شهرو ساکنان آن است که (بسیاری از آنها)طی زمان و تحت تاثیر جریانات طبیعی، اجتماعی و اقتصادی بتدریج دچار تغییر و فرسودگی گردیده و ضرورت بهسازی آنها در طول زمان احساس گردیده است.(مرادقلی،1392: 15) از این رو نوسازی بافتهای شهری فرآیندی است که در برابر تغییرات عملکردها و نیازهای اجتماع، توسط ساکنان آن انجام میپذیرد. در واقع این فرآیند به صورت خود به خود و تدریجی در سطح شهر صورت میپذیرد. اما هنگامی که کارآیی یک محله شهری کاهش یافته و یا دچار فرسودگی میشود، ساکنان دیگر تمایلی به نوسازی محل سکونت خود نخواهند داشت و به تدریج آن محدوده شهری از چرخه توسعه خارج خواهد شد. ساکنین جدید نه تنها به بهبود وضعیت مکان زیستی خود کمکی نکردهاند، بلکه باعث بدتر شدن وضعیت آن به دلیل نبود حس تعلق به مکان نیز میگردند. (شماعی و پوراحمد،1382: 347) عدم همراهی بسیاری از بافتهای قدیمی با الزامات زندگی جدید، موجب کاهش کیفیت زندگی و نیز کاهش دلبستگی به مکان ساکنین این محلات شده است. لذا توجه به این مناطق مسکونی، چه از بعد کالبدی و چه از بعد روانی، برای افزایش رضایتمندی ساکنین امری ضروری به نظر میرسد. زندگی در این بافتها به همان میزان که نیازمند هم احساس بودن با رخدادها، خاطرهها و ریشههاست، نیازمند اعتقاد به بروز تغییرات نو در آنهاست (شایان، 1389: 18) تغییراتی که محور آنها،توجه به احیای بافت با اصل قرار دادن توجه به ساکنین و نیازهای افرادی است که در ارتباط مکانی و تاریخی با فضا هستند. متاسفانه امروزه مرمت کنندگان بافت فرسوده، کل بافت را همچون جسم مردهای مینگرند و با استفاده از شیوههای تقلیدی که هماهنگی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی محله ندارد، به مداخله در کالبد میپردازند.(مومنی و دیگران، 1389: 32)
امروزه در بسیاری از بافتهای تاریخی شهرهای کشور از جمله شهر گرگان، مسأله حس تعلق در مولفههای ذهنی، کالبدی و کارکردی بهعنوان یک چالش جدی مطرح است. ضعف حس تعلق منجر به انفصال و یا عدم شکلگیری رشتههای اتصال ساکنان بافت تاریخی با مکان شده است که مهاجرت افراد بااصالت محله به نواحی مرفهنشین را در پی دارد. این امر درحالی است که بعد از انقلاب صنعتی و مدرنیسم بسیاری از شهرهای کشور با بهرهگیری از الگوهای معماری و شهرسازی غیربومی و نامانوس با فرهنگ بومی، از کالبد و محتوای اصیل خود دور شدهاند. الگوگیری صرف از انگارههای غیربومی و تقلیدی بدون توجه به هویت و زمینه آن، رواج فرد گرایی وکاهش ارتباطات اجتماعی، فرسودگی بناهای تاریخی و عدم اختصاص بودجه کافی برای مرمت آنها، توسعه ساختوسازهای جدید در محلات تاریخی و به تبع آن ورود مهاجران به بافت و عواملی از این قبیل منجر به توسعه محلات درراستای ناهمخوانی با درونمایه اصیل خود شده است. از اینرو بررسی عوامل موثر بر ایجاد حس تعلق ساکنان از دیدگاه کیفیات محیطی مرتبط، پایگاه چالشهای طراحانهای است که میباید مورد توجه قرارگیرد تا با بهرهگیری از نظرات اندیشمندان در کالبد و محتوای بافتهای تاریخی، بتوان الگوی مناسبی در جهت تحقق اهداف مورد نظر، ارائه داد. بر این حسب پژوهش حاضر در راستای بررسی وضعیت هنجار حس تعلق به عنوان انگیزه کلیدی افراد در بهبود محل سکونت خود میکوشد تا نقش سنجههای دخیل در این امر را به ترتیب اولویت و امتیاز حاصل از فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیز ارزیابی نماید. به طوری که در یک همگرایی از ادبیات این واژه، هنجارهای مترتب بر حس تعلق در یک دستهبندی کلی گردآوی شده تا بر وضعیت کنونی هریک در محله سرچشمه بهعنوان عاملی مهم در طراحی تأکید شود. بی شک طرح چنین مسائلی در بافتهای تاریخی کشور، اهمیت و ضرورت این گونه مطالعات را بیش از پیش نشان میدهد؛ چرا که پرداختن به این گونه مطالعات نقش مهمی در شناخت اصول حاکم بر شهرسازی سنتی کشور دارد و طراحان و برنامه ریزان معاصر میتوانند با شناخت این اصول، حس تعلق به مکان را برای ساکنین محلات امروزی به عنوان عاملی مهم در نگهداشت جمعیت و حفظ بافتهای تاریخی به ارمغان آورند.
1-2-اهداف
1-2-1-هدف اصلی
هدف پژوهش مورد نظر ارزیابی محله سرچشمه بر اساس میزان مطلوبیت هنجارهای حاصل از مبانی نظری حس تعلق به تفکیک ابعاد ذهنی، کارکردی و کالبدی است.
1-2-2-اهداف فرعی
1-3-پیشینه پژوهش
تاریخچه پرداختن به مولفههای کیفی طراحی شهری از دهه 1960 آغاز شده و حس مکان به عنوان یکی ازمهمترین مولفههای سازنده کیفیات گوناگون در فضاهای شهری که بیانگر رابطه دوسویه بین انسان و مکان است، جهت ارتقا کیفیت مکان بیرونی ظهور پیدا کرد. درحال حاضر، کتب و مقالات متعددی در باب حس تعلق به مکان ارائه شده است که در طول این پژوهش تلاش شده است تا خلاصه ای از مفاهیم کاربردی و متناسب با موضوع مقاله مورد استفاده قرار گیرد.
جرارد کایل و همکاران[1] در مقاله ای تحت عنوان"بررسی ابعاد دلبستگی مکانی در محیطهای تفریحی" به تأثیر ابعاد دلبستگی به مکان در یک محیط تفریحی و کوه پیمایی و تناسب آن با ادراک شرایط محیطی و اجتماعی آن محیط از سوی کوه پیمایان پرداختهاند. (Kyle et al,2005:23) شامای[2] در مقاله"حس مکان: یک مقیاس تجربی"، یک مدل ارزیابی چهار سطحی حس مکان ارائه داده است. (Shamai, 1991:13) این پژوهش، چهار سطح حس مکان را از فقدان حس مکان تا حس تعهد نسبت به مکان برمی شمارد. از پاسخگویان خواسته شده بود تا جایگاه خود را براساس سطح ارتباطی که با مکان مورد مطالعه احساس می کردند، انتخاب کنند. این پژوهش تنوع معنی داری از تمایلات رفتاری و جهت گیریهای احساسی را براساس سطوح مختلف حس مکان گزارش کرده است. برای نمونه، افرادی که فاقد حس مکان نسبت به محیط مورد مطالعه بودند، حاضر به قربانی کردن ترجیحات و خواستههای فردی خود برای اهداف مکان نبودند. مطابق با نتایج این مطالعه، افزایش سطح تمایل رفتاری در جامعه آماری به سمت فداکاری برای مکان، نسبت مستقیم و معنا داری با بالا رفتن سطح حس تعلق به مکان دارد.( مظلومی، 1389: 4) الیزابت بروکاتو[3] در مقاله" دلبستگی مکان: بررسی محیط و پیامدهای آن در یک بستر خدماتی" درارائه مدل (تحلیل ارزیابی تأثیرات عوامل ادراک عمومی) از طراحی کالبدی، عوامل محیطی، شرایط کارکنان، کیفیت سرویس دهی و رضایتمندی برابعاد حس تعلق به مکان درمحیطهای خدماتی کوشش نموده است (Brocato, 2006:25). فلاحت نیزدر مقاله" نقش طرح کالبدی در حس مکان مسجد"با مطالعه و دسته بندی معمارانه مساجد معاصر تهران، اقدام به بررسی و تحلیل تأثیرات طرح کالبدی مساجد بر حس مکان نموده است (فلاحت،2:1384) و حبیبی در مقاله" تصویرهای ذهنی و مفهوم مکان" با تکیه بر رویکردهای ذهنی و نیز مطالعه مورد پژوهی در خیابان نیاوران تهران، در بررسی روابط تصاویر ذهنی، خاطرات و نقش کالبد فیزیکی در تحقق و بسط هویت و معنا و حس مکان در بافتهای شهری کوشش کرده است (حبیبی، 1387: 1).
در مورد عوامل شکل دهنده حس تعلق و دلبستگی به مکان، بحثهای زیادی شده است که رویکردهای شناختی، اجتماعی، احساسی و کالبدی را دربرمیگیرد. برخی از محققین نظیر آلمتن و لو علاوه بر تاکید بر نقش اجتماعی مکان، به تعاملات و ارتباطات فرهنگی- اجتماعی در مکان اشاره و تعلق به مکان را از منظر تعلق اجتماعی یعنی گونهای از تعلق به خاطر مردم (استفاده کنندگان) تعبیر نمودهاند. (Altman & Low ,1992:29) ریجر و لاوارکاس[4] در مطالعات خود تحت عنوان" جوامع: الگوهای دلبستگی و تعامل اجتماعی در محلههای شهری" به نقش مهم و اساسی تعلق کالبدی اشاره و از آن بهعنوان ریشه داری یاد نمودند که بر این اساس، فرد محیط را به همراه عناصر کالبدی آن در شکل دهی معنای تعلق، به خاطر میسپارد (Riger & Lavrakas, 1981:56). به بیان برون و پرکینز[5] نیز، تعلق مکانی شامل علقههای مثبت تجربه شدهای است که طی زمان و گاه بهصورت ناخودآگاه و بر اساس پیوندهای رفتاری، احساسی و شناختی بین اشخاص و یا گروهها و محیط اجتماعی کالبدی آنها شکل گرفته است. اینگونه علقهها چارچوب هویتی فرد و جامعه را به وجود میآورد (رضازاده، 1385: 238).
1-4-سوالات پژوهش
عوامل تاثیرگذار بر ارتقای حس تعلق در مکانهای شهری چیست؟
از چه طریق میتوان وضعیت محله سرچشمه را بر اساس هنجار حس تعلق ارزیابی نمود؟
بر اساس ویژگیهای محله سرچشمه چه راهکارهایی جهت عینیت بخشیدن به هنجارهای استخراج شده از مبانی نظری میتوان اتخاذ نمود؟
1-5-روش پژوهش
از نظر تکنیکی در این تحقیق به موضوع طراحی بافتهای تاریخی در جهت ارتقای حس تعلق به مکان پرداخته میشود. در هر تحقیق علمی با توجه به سوالات و اهداف پژوهش از یکی از روشهای تحقیق کمی و کیفی استفاده میشود. در این تحقیق، در بخش مبانی نظری از روش تحقیق کیفی جهت استخراج هنجارهای مترتب بر حس تعلق استفاده شده است. اجرای مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مشاهده مردم و پدیدهها سه روش عمدهای هستند که دراین پژوهش میدانی بهکارگرفته شدهاند. برای انجام نمونه گیری از جامعه آماری مورد نظر، با درنظر گرفتن خانوار ساکن در محله بهعنوان واحد نمونه گیری، ازروش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است که همه افراد شانس برابری برای انتخاب دارند وانتخاب یک عضو به هیچ شکلی درانتخاب سایر اعضای جامعه تاثیر ندارد. با احتساب 2000 نفر جمعیت ساکن در محله و 3۱۱ خانوار، حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران با ضریب اطمینان95%و ضریب دقت 05/0 و واریانس ( 025/0(S2= ، 322نفر به دست آمده است. با توجه به محدودیت زمانی و با مشورت و تایید استاد راهنما، تعداد نمونه مورد نظر 120 نفر انتخاب گردید که در نهایت با حذف خطای موجود دربرخی پرسش نامهها 100پرسش نامه بدون خطا تهیه شد. روایی پژوهش، به شیوه اعتبار صوری و با مراجعه و تبادل نظر با افراد متخصص و صاحب نظر، تضمین شده است. برای سنجش پایایی ابزار اندازه گیری نیز از آلفای کرونباخ برای هر گویه استفاده شده، سپس میانگین نتایج برای هرهنجار بدست آمده است که به شرح زیر است:
جدول1: محاسبه آلفای کرونباخ
رضایتمندی |
تعاملات اجتماعی |
سرزندگی |
گوناگونی |
بومی گرایی |
محصوریت |
تمایز شخصیتی |
آشنایی با مکان |
ماندگاری |
امنیت |
خوانایی و نمایانی |
دلبستگی به مکان |
وابستگیهایعاطفی |
خاطره انگیزی |
هنجارها |
799/0 |
849/0 |
993/0 |
946/0 |
852/0 |
92/0 |
928/0 |
873/0 |
756/0 |
834/0 |
954/0 |
789/0 |
891/0 |
75/0 |
آلفای کرونباخ |
957/0 |
آلفای کرونباخ کل |
اطلاعات به دست آمده به تفکیک برای هر سوال استخراج، طبقهبندی و پس از کدگذاری و ورود اطلاعات به رایانه بهوسیله نرم افزار Spss پردازش شد. لازم به ذکر است که در سوالات پرسش نامه از گزینههای طیف لیکرت استفاده شده است و میانه نظری نیز عدد3منظور شده است و این سوالات با استفاده از آزمون T تک نمونهای مورد تحلیل قرار گرفته است.
1-6- محدوده مورد مطالعه
بافت اجتماعی شهر گرگان همانند اغلب شهرهای کشور از همگونی برخوردار نبوده و ترکیب چندگانه ای از اقوام و طوایف مختلف مانند بلوچ، سیستانی، ترکمن، قزاق، افغانی، ترک، مازندرانی و مردم بومی و اصیل گرگانی را در خود جای داده است. ترکیب اجتماعی یاد شده موجب نمایش بافتهای متفاوت و ناهمگون شهری شده است که به صورت انواع گوناگون معماری و ترکیبهای محله ای خودنمایی میکند. ترکیب قومیتی شهر به گونه ای است که در برخی از محلات به وضوح میتوان اکثریت قومی را مشاهده نمود. این اقوام ظاهرا مسالمت آمیز و بدون درگیری در کنار هم زندگی میکنند (خودآوند،1390: 8). محله سرچشمه نام یکی از محلات قدیمی و تاریخی استراباد یا گرگان امروزی است که از نظر ترکیب جمعیتی بیشتر ساکنان آن فارس و دارای سابقه سکونت طولانی هستند. با این حال به دلیل مشکلات بیان شده در مطالب پیشین، تعدادی از ساکنان اصیل بافت و جوانان به مناطق مرفه نشین شهر، جابجا شده و مهاجرین کم درآمد و مستاجر جایگزین آن شدهاند و درنهایت قیمت املاک و مستغلات به کف رسیده است. مشاهدات نشان میدهد برخلاف بسیاری از ساکنان اصیل بافت که همچنان علاقه خودرا به محله حفظ کرده و با افتخار در زمانهای گوناگون از محله خود یاد میکنند، میزان دلبستگی به محله در میان مهاجرین و مستاجرین به علت کم بودن سابقه سکونت و نداشتن خاطرات نسبت به مکان، به مراتب کمتر است. همچنین جز در مواردی که افراد سالخورده و سابقه سکونت زیادی در مکان دارند، بسیاری از ساکنان و بویژه جوانان از پیشینه محله و رویدادهای اساسی آن اطلاعات چندانی نداشته و رغبتی به کنجکاوی در مورد وقایع گذشته نیز ندارند. موقعیت مکانی این محله قدیمی، حد فاصل میدان شهرداری و چهار راه میدان است. همچنین بازارنعلبندان و خیابان امام خمینی به عنوان دو قطب فعال اجتماعی و اقتصادی درکناراین محله قرارگرفته است. به همین دلیل، عمده نیازهای روزانه اهالی از این طریق تامین شده و مردم با استفاده از فعالیتهای بازرگانی یا مشاغل خیابانی کسب درآمد میکنند. از سویی دیگر، تحت تاثیر بازار نعلبندان و خیابان امام خمینی، سرریز جمعیت به این محله نیز زیاد است و میزان امنیت برای حضورکودکان و بانوان تا حد زیادی وجود دارد. ضمنا از نظر اهالی ساختمانهای نیمه ساز و در حال تخریب و کوچههای تاریک نقاطی هستند که مخصوصا شب هنگام امنیت کافی ندارند. بافت محله سرچشمه، ریزدانه و متراکم است و از پیوستگی کالبدی کاملی برخوردار است. این پیوستگی عمدتاً نتیجه همجواری دانههای تشکیل دهنده بافت است که در مواردی بلوکهایی با طول و عرض قابل ملاحظه میسازد. اما پلان بناها به جهت تامین تهویه طبیعی و ایجاد کوران هوا بصورت آزاد طراحی شده است که حاصل نوع فرهنگ و روابط اجتماعی مردم منطقه و نیز الزامات محیطی و اقلیمی است. یکی از مهمترین نکاتی که در خصوص بافت قدیم گرگان مطرح است، وجود مراکز محلات بهعنوان نقاط شاخص خاطره انگیز است که ضمنا از عناصر هویتبخش محله سرچشمه نیز محسوب میشود. مرکز محله سرچشمه برخلاف سایر محلات شهر استرآباد (بافت قدیم امروزی گرگان) میدانگاهی است با پلانی نامنظم که در جبهه شمالی آن مصلی قرار گرفته است. این مرکز کانون مذهبی محله بوده و دارای تکایایی است که در روزهای خاصی از سال فعال است. اما به سبب نبود کاربریهای جاذب جمعیت و بسته بودن بسیاری از اماکن تجاری محله در ساعاتی از روز، سرزندگی سابق خود را از دست داده است و به پارکینگ ماشینها تبدیل شده است.
|
نقشه شماره1: محدوده بافت قدیم شهرگرگان نقشه شماره2: محدوده محله سرچشمه گرگان. منبع:(مهندسین مشاور خودآوند،1390: 23)
درخت چنار (یکی از کهنترین درختان چنار مراکز محلات شهر استرآباد که در طول تاریخ محل کسب و کار برای کسبه مختلف بودهاست. اتاقی به بزرگی سه در چهار در میان این درخت وجود داشته است که شاهد فعالیتهایی از جمله ماست بندی، انبار وسایل، قهوه خانه و آرایشگری بودهاست و بهعنوان پاتوق ساکنان بهشمار میرفت)، قنات قدیمی، مصلی، قهوه خانه و تعدادی از ابنیه تاریخی، عناصر هویت بخش این مرکز محله در گذشته بودهاند که از مهمترین پاتوقها و قرارگاههای رفتاری ساکنان محسوب میشد. متاسفانه امروزه ازبین رفتن این عناصر، منجر به کمرنگ شدن خاطرات ساکنان و تعاملات اجتماعی آنان شده است. ازدیگرسو به دلیل عدم وجود فضاهای مکث و توقف، نبود مبلمان شهری مناسب و کاهش امنیت پیاده در اثر هجوم وسایل نقلیه موتوری، منازل مسکونی و مغازههای خرده فروشی مکانهای تجمع افراد و قرارگاه سالمندان هستند.
تصویر شماره 1: پارک اتومبیلها در معابر و فضاهای باز محله(نگارنده) |
تصویرشماره 2: تصویرهوایی از محوطه امامزاده نور، میراث فرهنگی و خانه باقری (آرشیو سازمان میراث فرهنگی استان گلستان) |
این محله دارای بناهای تاریخی و قدیمی بسیاری است و عناصر استرآباد قدیم در کوچه و بناهای آن به وفور یافت میشود. از مکانهای مهم قدیمی که همچنان امروزه مورد استفاده هستند میتوان به امامزاده نور، مسجد، تکایا و خانههای تاریخی حاوی تاریخ دوران قاجار و مشروطه از جمله خانه باقریها و شیرنگی اشاره نمود. گذرهای بنبست موجود در محله سرچشمه مانند بنبست موسوم به تقوی و بنبست ریحانی از زیباترین و خاطره انگیزترین کوچههای بافت قدیم گرگان هستند و به واسطه وجود جدارههای تاریخی ارزشمند در آنها، میراث مادی و معنوی عظیمی برای ساکنان این شهر به شمار میآیند. همچنین پیوندهای سنتی، عادات، باورها و مراسم مذهبی از دیگر عوامل مهم شکلدهی به خاطرههای جمعی شهروندان و به ویژه ساکنان بافت قدیم محسوب میگردند که به خصوص در ایام محرم بیشتربه چشم میخورد.
2- مفاهیم، دیدگاهها و مبانی نظری
2-1-حس مکان
حس مکان از جمله مفاهیمی است که شناخت بیشتر آن می تواند به محققان و برنامه ریزان در زمینههای گوناگون یاری رسانده ودر نهایت منجر به توسعه محیط شود. حس مکان، به معنای دریافت ویژگیهای معنایی محیط و شخصیت مکان توسط استفاده کنندگان از محیط می باشد. حسی که توسط ادراک ذهنی مردم از محیط و دریافت احساسات آگاهانه یا ناآگاهانه آنها از محیط دریافت شده و استفاده کننده را در ارتباطی تنگاتنگ با محیط قرار می دهد. حس مکان موجب ایجاد حس رضایتمندی دراستفاده کننده شده و با یادآوری فرهنگ یا تاریخ یک اجتماع ویا تجارب ذهنی گذشته فرد، بر مفهوم هویت تأکید کرده و کیفیت فضای ساخته شده را برای مخاطب ارتقاء می بخشد. ویژگیهای کالبدی محیط که شامل تعاملات اجتماعی و همچنین معانی هویتی وذهنیت می باشد، بر القاء حس مکان تأثیر گذار است (فلاحت ونوحی، 1391: 320). بنابراین در حالات روحی وخاطرات هستمند بشری است که « احساس نسبت به مکان » وآنچه به رایج« حس مکان »نامیده می شود، شکل می گیرد (پورمند و دیگران، 1389: 83). حس مکان، تنها یک راه ساده برای توضیح نحوه ادراک یا دریافت مکان توسط فرد نیست بلکه مفهومی ارزشی و چند بعدی است و به شناسایی نمادین و عاطفی فرد نسبت به مکان مربوط میشود (Stefanovic, 1998:31-44 ).
2-2-حس تعلق به مکان
در بسیاری از ادبیات مرتبط با مکان، مفهوم مکان اغلب بر حس تعلق یا وابستگی احساسی به یک مکان تاکید دارد .(Knox and Pinch, 2000:6) در واقع احساس تعلق و دلبستگی به مکان، سطح بالاتری از حس مکان است. این حس بهگونهای به پیوند میان فرد با مکان منجر میشود که انسان خود را جزئی از مکان میداند (فلاحت، 1385). تعلق به مکان که بر پایه حس مکان به وجود میآید فراتر از آگاهی ازاستقراردریک مکان است. شخص بر اساس تجربههای خود از نشانهها، معانی، عملکردها و شخصیت، نقشی برای مکان درذهن خود متصورمیسازد و مکان برای او قابل احترام میشود. (Steele,1981:44) حس تعلق به مکان، یک بعد از کلیت حس مکان و وابستگی مثبت است که بین فرد و مکان ایجاد میشود (stedman,2003:674) و برخاسته از فعالیتها و تعاملهای بین انسان- مکان و انسان- انسان در یک مکان خاص است. (Altman and Low ,1992: 28)
2-3-مدلهای مکان از دیدگاه صاحب نظران
2-3-1-مدل مکان رلف
رلف[6] اعتقاد داردکه یک مکان موقعی فراتر از یک فضاست که واجد3خصوصیت محدوده کالبدی، فعالیت و معنا باشد و در این میان، معنا را جز لاینفک این گروه میداند. (Relph,1976: 34) رلف با بیان ارتباط ادراک با تجربه مکان، اعتقاد دارد که در حس مکان انسانها مفهومی فراتر از خصوصیات کالبدی و عناصر کالبدی در یک مکان را درک میکند و به نوعی پیوستگی و ارتباط ممتد با روح مکان را احساس مینماید. (Cuthbert and Alexander, 2006:55)
2-3-2-مدل مکان جان پانتر
مدل حس مکان «جان پانتر»[7] را که بر بودن مؤلفههای دخیل در خلق حس مکان دلالت دارد میتوان از روایتهای فرعی مدل «کانتر»[8] دانست. براساس مدل جان پانتر سه مؤلفه «کالبد»، «فعالیت» و «معنی» در خلق حس مکان دخیل هستند که به نحو قابل ملاحظهای با سه مؤلفه پیشنهادی کانتر یعنی«کالبد»، «فعالیتها» و «تصورات» تشابه دارند (گلکار 1380: 31).
2-3-3-مدل مکان کانتر
مدل مشهور «دیوید کانتر»، از پیشگامان مطالعات ادراکی معماری و طراحی شهری، را میتوان از دیگر چارچوبهای نظری که قادر به تبیین مؤلفههای کیفیت طراحی شهری است، محسوب نمود. براساس مدل مزبور، که به مدل «مکان» شهرت دارد، محیط شهری به مثابه یک مکان متشکل از سه بعد در هم تنیده «کالبد»، «فعالیتها» و «تصورات» است (همان:30).
2-3-4-مدل مکان بهزادفر
در این مدل، طراحی تنظیم رابطه بین فضا، توده، ذهن و فعالیت بهمنظور خلق زیبایی است. درواقع، طراحی باید بتواند از طریق ساماندهی یکپارچه بین مولفههای مکان به مطلوبیت، معنیداری و کارایی دست پیدا کند. مکان طراحانه نیز واقعیتی است که حداقل یکی از چهار مولفه فضا، توده، ذهن و فعالیت را داشته باشد تا معنادار شود. در واقع، توده یا فضای پر(یا بهطور خاص اعیان)، تصوری عینی از مجموعه احجام صلب و یکپارچه است که فضای خالی را محصور کرده و گاهی نیز بهصورت پراکنده توسط آن احاطه میشود. از دیگر عناصر شکل دهنده حس مکان، ذهن و تصاویر ذهنی هستند. فضاهای ذهنی میتوانند باعث خلاقیت شوند. این فضاها وجود خارجی ندارند اما با استفاده از ویژگیها و برداشت اطلاعات فردی یا تصویری که هر فرد ممکن است از آن فضا داشته باشد شناخته و معرفی میشود. فضاهای ذهنی بر اساس ادراک و شناخت هر فرد میتواند دارای خصوصیات مختلف باشد این خصوصیات مختلف توسط افراد مختلف قابل بحث و بررسی است. این فضاها مطلق نیستند و در موقعیتهای مختلف و با افراد مختلف میتواند به صور متفاوت خلق شوند. فعالیت یا کارکرد در فضای شهری، آخرین عاملی است که در این مدل ارائه میگردد. سرزندگی و پویایی یک فضای شهری و در مقابل، ملال انگیز بودن آن، بازتاب شمار نوع فعالیتها و اتفاقاتی است که در فضا رخ میدهد. بنابراین برای ایجاد سرزندگی ابتدا باید به شناسایی فعالیتها بپردازیم (بهزادفر، 1392: 10).
جدول 1: جمع بندی عوامل موثر بر حس تعلق از دیدگاه صاحبنظران
رلف ، 1976 |
درک نمادها و فعالیتهای روزمره، مدت زمان اقامت، خوانایی، تعامل فرهنگی، عملکردهای ادراکی، جذابیت، خاطرات |
|
Canter, 1977 |
ویژگیهای کالبدی، فعالیتها و تصورات |
|
Riger & Lavrakas, 1981 |
ویژگیهای کالبدی |
|
پانتر، 1991 |
کالبد |
منظرشهری، چشم انداز، نفوذپذیری، شکل ساخت و مبلمان شهری |
فعالیت |
کاربریها، میزان تردد سواره وپیاده، الگوهای رفتاری، محیط مصنوع و خوانایی |
|
معنا |
مناسبات فرهنگی، عملکردهای ادراکی و ارزیابی کیفی |
|
Altman&Low,1992 |
آشنایی با مکان، دلبستگی به مکان، عقاید فرهنگی، فعالیتها، تعاملات و ارتباطات فرهنگی- اجتماعی، ادراک، معانی |
|
برون و پرکینز، 1992 |
علقههای مثبت تجربه شدهای است که طی زمان و گاه به صورت ناخودآگاه و بر اساس پیوندهای رفتاری، احساسی و شناختی بین اشخاص و یا گروهها و محیط اجتماعی کالبدی آنها شکل گرفته است. |
|
Brocato, 2006 |
پیوندهای اجتماعی |
|
فلاحت،1385 |
معانی، نمادها، ادراک شخصی، تصورات ذهنی، تجارب، خاطره، سنت، تاریخ، فرهنگ، دلبستگی، عوامل کالبدی شامل متغیرهای فرم و ساماندهی اجزا |
|
حبیبی،1387 |
تصاویر ذهنی، خاطرات و کالبد فیزیکی |
|
بهزادفر،1392 |
فضا، توده، ذهن و فعالیت |
2-4- استخراج چهارچوب نظری پژوهش
بررسی ادبیات پیرامون حس تعلق به مکان چنین مینمایاند کهاندیشمندان این حوزه از چهارچوبهای مختلفی این بحث را پی گرفتهاند و این تفاوت در نگرش، دستهبندیهایی را در قلمرو حس تعلق میطلبد. به این منظور، در این بخش سعی شد که با دیدی جامع، به مساله حس تعلق و ابعاد و زوایای مختلف آن پرداخته شود. لذا با در نظرگیری تمام ابعاد تشکیل دهنده حس تعلق، میتوان به یک دستهبندی کلیتر دست یافت. به این منظور با استناد به مدل حس مکان بهزادفر، عوامل موثر بر حس تعلق، در نمودار(1) ذکر گردید و به تفکیک محتوا در سه دسته ذهن، توده وکارکرد قرار داده شد. بعد فضا که چهارمین عامل در مدل ذکر شده است و بستر و زمینهای برای رخداد معنا و استقرار توده و جاری شدن فعالیتها فراهم میکند به دلیل ماهیت جامع و شمول، از دستهبندی مورد نظر حذف گردیده است. لذا روشن است که بعد ذهن، عاملی است که از درون شخص حس تعلق را کنترل کرده و به بعد روانشناسانه ادراک و شناخت مربوط است. همچنین ابعاد توده و کارکرد، عوامل برون فردی هستند که از محیط خارج بر شخص تأثیر میگذارند. انجام فعالیتها توسط فرد و سپس رخداد وقایعی که به سبب استمرار حضور و گذشت زمان، در مکان حاصل میشود، منجربه شکل گیری خاطرات جمعی و حس تعلق میشود.
نمودار1: مدل نظری پژوهش(منبع: نگارندگان)
3- تحلیل یافتهها
در این بخش از پژوهش بعد از توصیف پاسخهای بهدستآمده از جامعه آماری، با توجه به ماهیت هر سوال، از آزمون Tتک نمونهای استفاده شده است. غالب سوالات پرسشنامه بهگونهای طراحی شده است که هر یک از ابعاد مورد بررسی به همراه گویههای معرف آن در قالب طیف لیکرت ارائه شده است. بنابراین دادههای تحلیل از نوع رتبهای هستند و واضح است که دادههای رتبهای دارای توزیع نرمال نهستند، اما طبق قضیه حد مرکزی اگر نمونه بزرگ باشد، حتی اگر جامعه نرمال نباشد میتوان از آزمونهای پارامتریک استفاده نمود. درواقع آزمون T تک نمونهای برای آزمون فرض پیرامون میانگین یک جامعه استفاده میشود، اما کاربرد دیگر آزمون T برای تشخیص مطلوبیت و عدم مطلوبیت یک متغیر در یک پدیده است. بهطوریکه اگر میانگین متغیر از حد معینی بیشتر باشد، متغیر در وضعیت مطلوبی است و درصورتیکه میانگین از حد معینی کمتر باشد، آن متغیر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. از آنجایی که شاخصهای مطرحشده در این تحلیل درصدد شناسایی میزان حس تعلق ساکنان است و ما تنها با یک سری داده مواجه هستیم، لذا مناسبترین آزمون، آزمون T تک نمونهای است و به همین دلیل در تحلیل دادههای آماری این پژوهش از این آزمون استفاده شده است.
جدول2: نتایج آزمون T تک متغیره و تعیین مطلوبیت سنجههای پژوهش (منبع: نگارندگان)
سوالات پژوهش |
آمارهT |
سطح معناداری |
میانگین اختلافات |
فاصله اطمینان95%اختلافات |
وضعیت |
|
حد پایین |
حد بالا |
|||||
قرارگاههای رفتاری و پاتوقها |
732/ 10- |
0/000 |
-0/88000 |
-1/0427 |
-0/7173 |
نامطلوب |
امنیت کافی برای زنان و کودکان |
577/ 8 |
0/000 |
0/73000 |
0/5611 |
0/8989 |
مطلوب |
وجود بستگان و اقوام |
-0/272 |
0/016 |
-0/04000 |
-0/3316 |
0/2516 |
نامطلوب |
اطلاع از رویدادهای اساسی و مهم در محله |
-1/687 |
0/005 |
-0/27000 |
-0/5876 |
0/0476 |
نامطلوب |
بهره مندی از خدمات و تسهیلات |
-5/570 |
0/000 |
-0/51000 |
-0/6917 |
-0/3283 |
نامطلوب |
نشانههای شاخص درخلق کانون فعالیت |
-6/071 |
0/000 |
-0/58000 |
-0/7696 |
-0/3904 |
نامطلوب |
توجه به بازسازی عناصر خاطره انگیز گذشته |
-5/198 |
0/000 |
-0/54000 |
-0/7461 |
-0/3339 |
نامطلوب |
وجود عناصر و المانهای خاطره انگیز |
6/ 730 |
0/000 |
0/67000 |
0/4725 |
0/8675 |
مطلوب |
عضویت و پیوستگی با اجتماع محله |
-1/543 |
0/026 |
-0/17000 |
-0/3886 |
0/0486 |
نامطلوب |
میزان علاقه به محله |
4 /050 |
0/000 |
0/51000 |
0/2601 |
0/7599 |
مطلوب |
ارتباط با همسایگان |
3 /476 |
0/001 |
0/44000 |
0/1888 |
0/6912 |
مطلوب |
مدت زمان سکونت در محله |
-5/349 |
0/000 |
-0/63000 |
-0/8637 |
-0/3963 |
نامطلوب |
اجرای هنرهای خیابانی |
-11/497 |
0/000 |
-1/08000 |
-1/2664 |
-0/8936 |
نامطلوب |
بروز مراسمات خاص مانند عاشورا در سال |
4/654 |
0/000 |
-0/43000 |
-0/6133 |
-0/2467 |
مطلوب |
حفظ بناها و محلههای تاریخی، حفظ نامها |
2/ 563 |
0/248 |
0/15000 |
-0/1060 |
0/4060 |
مطلوب |
تنوع رویدادها |
-9/802 |
0/000 |
-0/99000 |
-1/1904 |
-0/7896 |
نامطلوب |
توانایی آدرس پذیری توسط ساکنین محله |
4/ 601 |
0/000 |
0/56000 |
0/3185 |
0/8015 |
مطلوب |
وجود جدارههای پیوسته |
6 /240 |
0/000 |
0/74000 |
0/5047 |
0/9753 |
مطلوب |
داشتن مقیاس انسانی |
6/ 386 |
0/000 |
0/76000 |
0/5238 |
0/9962 |
مطلوب |
رعایت مسائل اقلیمی در طراحی |
5/ 900 |
0/000 |
0/69000 |
0/4580 |
0/9220 |
مطلوب |
بروز رویدادها و آیینهای جمعی سنتی |
7 /992 |
0/000 |
0/87000 |
0/6540 |
1/0860 |
مطلوب |
طبق جدول شماره2 برای تجزیه و تحلیل نتایج جدول سه فرضیه وجود دارد: برای سوالاتی که سطح معناداری آن صفر است، وضعیت سنجه مورد نظر شامل 2حالت است. اگر T مثبت بود یعنی وضعیت خیلی مطلوب و فراتر از حالت عادی است و اگر منفی بود یعنی وضعیت سنجه مورد نظر نامطلوب است و پایینتر از حالت عادی قرار دارد. بنابراین با میزان فاصله اطمینان 95 درصد و سطح معنی داری 05/0میتوان بیان کرد وضعیت شاخص مورد نظر مطلوب یا نامطلوب است.
برای سوالاتی که سطح معناداری بیشتر از05/0دارند، وضعیت سنجه مورد نظر مطلوب است.
برای سوالاتی که سطح معناداری کمتر از05/0دارند، وضعیت سنجه مورد نظر نامطلوب است.
در ادامه فرآیند جهت کشف میزان مطلوبیت هر هنجار، از تکنیک AHP استفاده شده است. از آنجا که هرهنجار با استفاده از سنجههایی در محله مورد پرسش قرار گرفته است و بوسیله آزمونT (جدول شماره2) وضعیت سنجهها مشخص شده است و از سویی دیگر میزان اهمیت سوالات برای هر هنجار برابر نیست، بدین ترتیب برای سوالات مورد نظر در نرم افزارExpert choice توسط خبرگان که جمعی از کارشناسان میراث فرهنگی و اساتید دانشگاه هستند، مقایسه زوجی صورت گرفته و وزندهی شده است. در ساختار سلسه مراتبی مورد نظر، هنجارهایی که تنها 1متغیر جهت پاسخگویی داشتهاند، امتیاز 1 کسب کردهاند و هنجارهایی که با سوالات بیشتر مورد ارزیابی قرار گرفتهاند بر طبق ماتریس مقایسات زیر وزن دهی شدهاند.
جدول3: نحوه وزن دهی سنجهها برای هنجار خاطره انگیزی
بروز رویدادها و آیینهای جمعی سنتی |
بروز مراسمات خاص مانند عاشورا در سال |
میزان عناصر و المانهای خاطره انگیز |
توجه به بازسازی عناصر خاطره انگیز |
|
4 |
4 |
2 |
|
توجه به بازسازی عناصر خاطره انگیز |
2 |
2 |
|
|
میزان عناصر و المانهای خاطره انگیز |
1 |
|
|
|
بروز مراسمات خاص مانند عاشورا در سال |
|
|
|
|
بروز رویدادها و آیینهای جمعی سنتی |
جدول 4: نحوه وزن دهی سنجهها برای هنجار محصوریت
میزان مقیاس انسانی |
وجود جدارههای پیوسته |
|
3 |
|
وجود جدارههای پیوسته |
|
|
میزان مقیاس انسانی |
جدول5: نحوه وزن دهی سنجهها برای هنجار تعاملات اجتماعی
ارتباط با همسایگان |
عضویت و پیوستگی با اجتماع محله |
|
3 |
|
عضویت و پیوستگی با اجتماع محله |
|
|
ارتباط با همسایگان |
جدول 6: نحوه وزن دهی سنجهها برای هنجار سرزندگی
میزان هنرهای خیابانی |
استفاده از نشانههای شاخص |
قرارگاههای رفتاری |
|
3 |
4 |
|
قرارگاههای رفتاری |
2 |
|
|
استفاده از نشانههای شاخص |
|
|
|
میزان هنرهای خیابانی |
جدول7: محاسبه میانگین امتیاز هر هنجار با استفاده از آمارهTو AHP(منبع: نگارندگان)
فراهنجار |
ابعاد |
هنجار |
سنجه |
آمارهT |
AHP |
AHP*T |
میانگین امتیاز هنجار |
حس تعلق |
ذهن |
خاطره انگیزی |
توجه به بازسازی عناصر خاطره انگیز گذشته میزان عناصر و المانهای خاطره انگیز بروز مراسمات خاص مانند عاشورا در سال بروز رویدادها و آیینهای جمعی سنتی |
198/5- 73/6 4/654 7/992 |
500/ 0 250/0 125/0 125/0 |
59/2 – 682/1 58/ 0 99/0 |
165/0 |
وابستگیهایعاطفی |
وجود بستگان و اقوام |
272/0- |
1 |
272/0- |
272 /0- |
||
دلبستگی به مکان |
میزان علاقه به محله |
05/4 |
1 |
05/4 |
05/4 |
||
خوانایی و نمایانی |
خوانایی کافی برای یافتن آدرس |
601/ 4 |
1 |
601/ 4 |
601/4 |
||
امنیت |
امنیت کافی برای زنان و کودکان |
577/8 |
1 |
577/8 |
577/ 8 |
||
ماندگاری |
مدت زمان سکونت در محله |
349/5- |
1 |
349/5- |
349/5- |
||
آشنایی با مکان |
اطلاع از رویدادهای اساسی محله |
687/1- |
1 |
687/1- |
687/1- |
||
کالبد |
تمایز شخصیتی |
حفظ بناها و محلههای تاریخی، نامها |
563/2 |
1 |
563/2 |
563/2 |
|
محصوریت |
وجود جدارههای پیوسته میزان مقیاس انسانی |
24/6 386/6 |
75/ 0 25/0 |
68/4 59/1 |
135/1 |
||
بومی گرایی |
میزان رعایت مسائل اقلیمی |
900/5 |
1 |
900/5 |
900/5 |
||
کارکرد |
گوناگونی |
تنوع و انعطاف پذیری رویدادها |
802/ 9- |
1 |
802/ 9- |
802/ 9- |
|
سرزندگی |
قرارگاههای رفتاری و پاتوقها استفاده از نشانههای شاخص میزان هنرهای خیابانی |
73/10- 071/6- 497/ 11- |
5/0 125/ 0 375/ 0 |
36/ 5- 75/ 0- 31/4- |
47/3- |
||
تعاملات اجتماعی |
عضویت و پیوستگی با اجتماع محله ارتباط با همسایگان |
543/1- 476/3 |
75/ 0 25/ 0 |
15/1- 86/0 |
145/0- |
||
رضایتمندی |
بهره مندی از خدمات و تسهیلات |
570/5- |
1 |
570/5- |
570/5- |
جهت بدست آوردن وضعیت هرهنجار نیاز است تا امتیاز حاصل از AHP هر سنجه در امتیاز حاصل از آزمونT ضرب شود. در ادامه میانگین حاصلضربهای بدست آمده هر سنجه حساب شده و امتیاز هنجار مورد نظر در محله بدست آمد. جدول زیر امتیازات حاصل از محاسبات انجام گرفته را به تفکیک هر هنجار نشان میدهد:
نمودار زیر امتیازات حاصل از مقایسه زوجی هنجارها در تکنیک سلسله مراتبی را به ترتیب از بالا به پایین نشان میدهد. با تقسیم بندی این هنجارها بر اساس طیف لیکرت در سه بازه خوب(558/8_438/2)، متوسط(438/2_682/3-) و بد(682/3-_802/9-) مشخص میشود که اکثر هنجارها وضعیت متوسطی داشته و در مرحله طراحی نیاز به راهکارهایی جهت تقویت آنها وجود دارد.
|
نمودار2: وضعیت هنجارهای ارزیابی شده به ترتیب میزان مطلوبیت، منبع: نگارندگان
با نگاه کلی بر امتیازات هنجارهای ابعاد سه گانه ذهن، کارکرد و کالبد به این نتیجه میرسیم که محله سرچشمه از نظر ریخت و کالبد وضعیت بهتری نسبت به دو بعد دیگر دارد. بر طبق نمودار هنجار امنیت و گوناگونی به ترتیب در مطلوب ترین و نامطلوب ترین حالت قرار دارند. بالا بودن امتیاز هنجار امنیت ناشی از آن است که به دلیل آنکه از ویژگیهای محله سرچشمه وجود قطعات ریزدانه در بافت است، همین امر منجر به حفظ پیوستگی جدارهها و تامین محصوریت فضایی شده و به همین دلیل زمینهای خالی به چشم نمیخورد. بدین وسیله از ایجاد فاصله بین بناها که عمدتا محل فضاهای جرم خیز است، نیز جلوگیری بهعمل آمده است. در مورد هنجار بومی گرایی لازم به ذکر است که بافت محله سرچشمه بهصورت پیوسته و درونگرا میباشد وگسترش آن بهصورت ارتفاعی بر بالای طبقه همکف یا در محله حیاط میباشد که این امر هم در استفاده از مصالح بومی و هم در پلان و توده گذاری قطعات آشکار است. بهگونهای که واحدهای معماری درونگرا بوده و در اکثرآنها حیاط از 2 تا 3جبهه بوسیله بناها محصور شده است وحیاط مرکزی ایجاد نموده است.
هنجار تمایز شخصیتی در محله سرچشمه وضعیت مطلوبی دارد. مطالعات نشان میدهد که قدمت زیاد محله سرچشمه، حفظ معماری سنتی محله و وجود ساکنین قدیمی که عمدتا در خانههای پدری خود ساکن هستند، مهمترین وجه تمایز شخصیتی این محله با سایر محلات بافت قدیم است. با این حال در مجموع بافت قدیم گرگان، از نظر مصالح به کار رفته و تزئینات ابنیه نوعی اشتراک وجود دارد که بیانگر پیوستگی و انسجام قوی معماری این بافت کهن است. مجموع این عوامل سبب شده است تا محله به بستری برای زنده کردن خاطرات اهالی تبدیل شده و دلبستگی به مکان در بین آنها بسیار زیاد باشد. اما مصاحبههای انجام گرفته از ساکنین جدید و افراد مهاجر غیر بومی نتایج معکوسی را نشان میدهد. ساکنینی که مدت زمان کمتری در بافت سکونت دارند و یا به دلایلی نظیر سطح پایین اقتصادی، نزدیکی به محل کار، پایین بودن مبلغ اجاره خانه و... در این محله سکونت گزیدهاند، دلبستگی کمتری به آن دارند. از ویژگیهای بارز محله سرچشمه اصالت ساکنان و وجود بناهای تاریخی فراوان مانند خانه باقری، شیرنگی، رضاقلی نژاد و تقوی، امامزاده بی بی سبز، مصلی، مسجد ملاعلی، فاطمیه سرچشمه، چنار و قنات قدیمی، حمام سرچشمه، کوچهها و گذرهای تاریخی در آن است. علاوه بر آن وجود میراث فرهنگی و امامزاده نور در قلب محله، ضمن آدرس پذیر نموده محله و تقویت خوانایی و نمایانی آن، بر ارزش تاریخی و خاطره انگیزی محله نیز افزوده است.
هنجارهای آشنایی با مکان و وابستگیهای عاطفی نیز از وضعیت متوسطی برخوردارند. این امر به دلیل آن است که بستر نقل و انتقال تاریخ شفاهی و تجارب گذشته مکان برای نسل گذشته و حاضر فراهم نشده است و از طرفی به دلیل کاهش وابستگیهای عاطفی و مهاجرت بستگان و اقوام افراد به خارج از محله، فرصت آشنایی کافی از پیشینه تاریخی بافت برای اهالی فراهم نشده است. تعاملات اجتماعی نیز از هنجارهایی است که وضعیت نه چندان مساعدی در محله دارد. در حال حاضربه دلایلی نظیر مهاجرت افراد اصیل بافت، ساخت و سازهای جدید، هجوم مهاجران کم درآمد، تغییر سبک زندگی و... از عمق روابط محلی کاسته شده اما بهطور کامل از بین نرفته است. از دیگر مشکلات موجود در محله عدم سرزندگی کافی و حضور پذیری افراد است. فارغ از ساعات کاری که تردد وسایل نقلیه و حضور کارمندان اداره میراث فرهنگی واقع در ابتدای محله نسبتا زیاد است، در اوقات عادی حضور افراد در محله کم بوده و پویایی لازم را ندارد. هنجار تمایل به ماندگاری افراد مربوط به بعد معنا در محله وضعیت نامطلوبی داشته است. در واقع یکی از عواملی که حس ماندگاری ادامه سکونت در مکان را در افراد تقویت مینماید، نوع مالکیت منزل مسکونی است. همانطور که بیان شد اکثر ساکنان محله اجاره نشین هستند و سکونت اجباری در این محله به سبب پایین بودن اجاره خانه یا نزدیکی به محل کار به آنها تحمیل شده است. همچنین این محله فاقد هرگونه مبلمان و امکانات رفاهی برای تجمع نوجوانان و جوانان محله است که نارضایتی ساکنان از محله را در پی داشته است. از میان هنجارهای استخراج شده، هنجار گوناگونی کاربریها در بدترین وضعیت به سر میبرد. در نتیجه فعالیتهای تجاری در این محله رونق چندانی نداشته و عمدتا شامل خرده فروشی هستند و این امر موجب میشود تا محله از تنوع و گوناگونی کاربریها برخوردار نباشد.
4-نتیجه گیری
بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اقدامات بازآفرینی در بسیاری از بافتهای تاریخی و از جمله شهر گرگان تنها محدود به مرمت و بهسازی کالبدی ابنیه بوده و کمتر به مفاهیم ذهنی و کارکردی توجه شده است. در حالی که بر اساس نظریات متخصصان سه عامل توده، کارکرد و ذهن، فضایی را واجد معنا کرده و برای مخاطب تبدیل به مکان مینماید. همچنین انجام فعالیتها توسط فرد و سپس رخداد وقایعی که به سبب استمرار حضور و گذشت زمان در مکان حاصل میشود، منجربه شکل گیری حس تعلق میشود. بر این حسب ارزیابی وضع موجود محله سرچشمه حکایت از برخی تغییرات و نابسامانیهای کیفیات محیطی در محدوده دارد که نه تنها خطری برای بافت قدیم گرگان محسوب میشود، که حس تعلق و اثربخشی آنرا نیز تهدید مینماید. در این تحقیق، از میان هنجارهای استخراج شده، امنیت، بومی گرایی، خوانایی و نمایانی، دلبستگی به مکان، محصوریت و تمایز شخصیتی از وضعیت مطلوبی برخورداند و به عنوان نکات مثبت و سرمایه ای مناسب برای ارتقای کیفی بافت محسوب میشوند. لازم به ذکر است از آنجا که در محله سرچشمه اقدامات نوسازی کمتر اتفاق افتاده است، بعد ریخت وضعیت نسبتا مطلوبی داشته و کاستیهای موجود در این زمینه عمدتا به دلیل تخریب ابنیه واجد ارزش و ساخت و سازهای مغایر با بافت، عدم رعایت تناسبات جداره و کف، عدم وجود نظم در خط آسمان و ... است که با رعایت الگوهای سنتی معماری در ساخت و سازهای جدید، انسجام بدنهها و پیوند کالبد نو و کهنه بافت تقویت خواهد شد. همچنین سه هنجار ماندگاری، گوناگونی و رضایتمندی که مربوط به بعد کارکردی و معنایی هستند در وضعیت بسیار نامطلوبی به سر میبرند. این نتیجه نشان میدهد که در محله سرچشمه اقدامات مدیریت شهری و میراث فرهنگی جهت تقویت حضورپذیری و گوناگونی کاربریهای محله بسیار ناچیز بوده است و ازحداقل امکانات رفاهی از جمله مبلمان شهری وکاربریهای جاذب جمعیت نیز سهمی نبرده است. همچنین امکانات فراغتی برای تمامی اقشار در این محله بسیار محدود است که نارضایتی ساکنان از خدمات و تسهیلات محله را در پی داشته است. علاوه بر آن به دلیل مهاجرتهای افراد غیر بومی و جایگزینی آنان با ساکنان اصیل بافت شاهد نداشتن حس تمایل به ماندگاری در افراد هستیم. به گونه ای که در صورت مهیا شدن شرایطی بهتر برای اغلب ساکنان حاضر به تخلیه منازل تاریخی خود و مهاجرت به نواحی مرفه نشین هستند. انسانهایی که دایم در حال جابهجایی از مکانی به مکانی دیگرند و شاید آنقدر جابهجا میشوند و مکانهای متعدد را تجربه میکنند که احساس «لامکانی» میکنند. این در حالی است که فضاها و بافتهای قدیمی شهر همچنان هویت و جذابیت خود را برای شهروندان حفظ کردهاند و مظهر نمایش سنتها، آداب و رسوم، نوع معماری و آئینهای جمعی دیرینه شهر هستند. به همین دلیل ارتقای حس تعلق ساکنان محله سرچشمه بر مبنای پتانسیلهای موجود در منطقه و همچنین بستر سازی برای ظهور و بروز هنجارهای مترتب بر آن از اهداف کلان مورد توجه بوده است. امید است با اقداماتی نظیر طراحی فضاهای جمعی، زمینه حضور افراد در سطح محله حاصل شده، فرصت تعاملات و واکنشهای اجتماعی فراهم شده و باعث به وجود آمدن خاطره جمعی مشترک، حس تعلق به فضا و بستر شکل گیری بسیاری از عملکردهای پیش بینی نشده شود.
5- ارائه راهکارها
در این قسمت با توجه به ضعیف بودن هنجارهای ذهنی و کارکردی در محله سرچشمه تلاش شده است تا با ارائه راهکارهای طراحانه، در جهت تقویت کاستیها و نقاط ضعف محدوده گامی مفید اتخاذ شود.
در بعد کالبد، وجود تمایزات شخصیتی و نمونههای خاص در محله سرچشمه مانند امامزاده نور و بسیاری از بناهای تاریخی قدیمی را میتوان عامل شاخص شدن این محله نسبت به سایر محلات دانست. هنجارهای تمایز شخصیتی، بومی گرایی و محصوریت پیوند عمیقی با حس تعلق داشته و عاملی بر ایجاد انسجام کالبدی- فضایی در محله است. عمدهترین ویژگی کالبدی محله سرچشمه، تلاش در ایجاد فضای انسانی بوده است، مقیاسها، اندازهها، فرم کلی بناها، بازشوها و ... بهگونهای طراحی میشوند که بیانگر این فضا باشند. پیوند بافت قدیم و کالبد معماری آن با فضاهای سبز درون منازل مسکونی از دیگر ویژگیهای این محله است. متاسفانه در ساختوسازهای جدید شاهد فضاهای مسلط و بناهای سلطهگر بیآنکه گرایش به ایجاد فضای به یادماندنی داشته باشند، هستیم. در مجموع این هنجارها از طریق خلق فضاهای آئینی(تکایا و محوطه مقابل آن) نقاط نشانهای شاخص و عوامل اقلیمی بر خاطره انگیزی مکان و تقویت حس تعلق ساکنان تاثیر میگذارند. لذا اقداماتی نظیر مرمت جدارهها و خلق بدنههای یکپارچه، تامین آسایش اقلیمی درگذرها و معابر بافت با ایجاد کریدورهای سبز، ایجاد الگوی منظم در خط آسمان ابنیه، رعایت تناسبات انسانی و تامین محصوریت کافی، ایجاد هویت یکپارچه از طریق طراحی و به کارگیری عناصر هماهنگ (کفسازی،جداره سازی، علایم محیطی و غیره) در طول گذرهای ارگانیک ناحیه تاریخی میتواند در جهت تقویت این هنجارها موثر واقع شود.
در بعد معنا و ذهن، وجود عناصر نشانهای هویتبخش و خاطره انگیز مانند چنار قدیمی در محله سرچشمه سبب معنابخشی به فضای محلات گشته و ضمن تقویت خوانایی و نمایانی محله، میتواند عاملی جهت تقویت حس تعلق به مکان باشد. لذا جهت باززنده سازی خاطرات گذشته میتوان کاربری سابق واقع در درخت چنار را مجددا دایر نمود و با طراحی حوضچه آب در مرکز محله، ضمن تداعی قنات قدیمی ، امکان برقراری تعاملات اجتماعی و جاری شدن حس سرزندگی در محله فراهم شود. پیشنهاد میشود تندیسهایی از بزرگان محله در مقابل امامزاده نور تعبیه شود تا ضمن معرفی شخصتهای مهم محله به شهروندان، منجر به تقویت افتخاربه محله در ساکنین شود. همچنین طراحی گذر گردشگری پیاده منطبق بر مسیرهای دسته روی عزاداری بوسیله طراحی مبلمان، کفسازی خاص و... که علاوه بر اتصال عناصر نشانه ای، بتواند باشد زمینه ساز آشنایی سایر شهروندان و گردشگران با آداب و رسوم بومی منطقه باشد، نیز در تقویت تصویرذهنی ساکنان از محله خویش تاثیرگذار است. ضمنا توصیه میشود با مرمت ابنیه تاریخی توسط نهادهای مسئول مانند میراث فرهنگی و ارائه وام به اهالی، انگیزه ساکنان برای حفظ منازل باارزش خود بیشتر شود تا درنهایت با بهبود مجموع این عوامل، رضایتمندی سکونتی در اهالی تقویت شود و تمایل به ماندن در محله در میان ساکنان افزایش یابد.
کارکرد و فعالیت در محیط، بعد دیگری ازحس مکان را تشکیل میدهد که میتواند بار خاطرهای داشته باشد. به طور مثال فعالیتهایی نظیر استفاده از هنرهای محیطی(نقاشیهای دیواری، پرترهها، مجسمهها و ...) متناسب با بافت تاریخی و با تاکید بر بازنمایی آیینها و خاطرات جمعی شهروندان، ایجاد سرزندگی محیط با استفاده از تکرار متفاوت رویدادها، مراسم و جشنها، به کارگیری آثار هنری هنرمندان بومی منطقه، مشارکت ساکنان محله در اجرای هنرهای محیطی نظیر رنگ آمیزی جدارهها، فراهم سازی بستر گفتگوی مابین مسئولان و ساکنان محله و استفاده از ایدههای مردم جملگی پدیدههایی میباشند که میتوانند خاطرات گذشته فضای شهری را برای فرد احیا نمایند و زمینه ارتقای حس تعلق به مکان را در محله فراهم نماید. وقوع رخدادها در محله در دوره زمانی معین و رفتارهای آئینی مانند برگذاری جشنها و مراسمات عاشورا در ذهن شهروندان پیوندی ناگسستنی با مکان ایجاد کرده که از آن به حس تعلق یاد میشود. درواقع تکرار این رویدادها میتواند سرزندگی محله را تقویت نماید و فضای محله را به بستری پذیرای حضور و فعالیت همگانی اقشار گوناگون تبدیل نماید و به تبع آن حس ماندگاری اهالی محله در بافت ارتقا یابد. همچنین ایجاد فضایی برای به نمایش گذاشتن همبستگی بومی و آیینهای محلی مفهومی نو از فضای شهری عرضه میکند که ضمن پرکردن اوقات فراغت مردم، زمینه ایجاد حس تعلق و یکپارچگی اجتماعی را فراهم میسازد.
منابع
امیرکافی، مهدی، فتحی، شکوفه (1390)، بررسی عوامل موثر بر دلبستگی به محله مسکونی (مطالعه موردی: شهر کرمان)، مجله مطالعات اجتماعی ایران، شماره1، صص 5-41.
بهزادفر، مصطفی، (1392)، جزوه کلاسی درس مبانی طراحی شهری، تهران: دانشگاه علم و صنعت.
پورمند، حسنعلی، محمودی نژاد،هادی، رنج آزمای، آذری محمد،(1389)، مفهوم مکان وتصویر ذهنی ومراتب آن در شهرسازی ازدیدگاه کریستین نوربری شولتزدررویکرد پدیدار شناسی، فصلنامه مدیریت شهری، شماره26 ، صص 79-92
حبیبی، رعنا،(1387)، تصویرهای ذهنی و مفهوم مکان، نشریه هنرهای زیبا، شماره35، صص39-50
رضازاده، راضیه، (1385)، رویکردی روانشناسانه و جامعه شناسانه به هویت مکانی درشهرهای جدید ، مجموعه مقالات همایش بین المللی،چاپ اول، انتشارات شرکت عمران شهرهای جدید، تهران
شماعی، علی، پوراحمد، احمد، ( 1382 )، بهسازی و نوسازی شهری از دید علم جغرافیا، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ
شایان، حمیدرضا، کامل نیا، حامد، ( 1389 )، بررسی نقش و جایگاه معیارهای اجتماعی در تحقق پذیری مرمت بافتهای فرسوده شهری، آبادی، شماره 67 ، صص18-23
فلاحت، محمد صادق، (1385)، مفهوم حس مکان و عوامل شکل دهنده آن، نشریه هنرهای زیبا، شماره26، صص 57-66.
فلاحت، محمدصادق،(1384)، نقش طرح کالبدی در حس مکان مسجد، نشریه هنرهای زیبا، شماره22،صص35-42
فلاحت، محمدصادق، نوحی، سمیرا، (1391)، ماهیت نشانههاونقش آن درارتقای حس مکان فضای معماری،نشریه هنرهای زیبا،شماره1،25 - 17.
قاسمی ، مروارید، (1383)، اهل کجا هستیم(هویت بخشی به بافتهای مسکونی)، چاپ اول، انتشارات روزنه، تهران
گلکار، کوروش،(1380)، مولفههای سازنده کیفیت طراحی شهری، مجله صفه، شماره32، صص38-65.
معلمی، محسن، (1386)، هویت شهری، هویت مسکونی،مفاهیم گمشده امروزی، ماهنامه راه و ساختمان، شماره48،صص90-100
مظلومی، مازیار،(1389)، تأثیرپذیری ابعاد حس مکان از ادراکات ذهنی در محلههای مسکونی شهری، مجله پژوهش و برنامه ریزی شهری، شماره سوم، صص131-150
مومنی، مهدی، بیک محمدی، حسن، مهدی زاده، زهره، ( 1389 )، تحلیلی بر طرحهای احیا و نوسازی بافتهای فرسوده، نمونه موردی محله جویباره اصفهان، مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقه ای، شماره 7، صص 31-52
مهندسین مشاور خودآوند،(1390)، طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهرگرگان
مرادقلی، سکینه،(1392)، برنامه ریزی راهبردی و نقش آن در نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده شهری(نمونه موردی:زابل). پایان نامه کارشناسی ارشد
Altman, I., and Setha Low, 1992, Place attachment, New York, Plenum Press
Brocato, Elisabeth deanne,2006,place attachment: An investigation of environment and out comes in a service context., Dissertation Proposal Presented to the Faculty of the Graduate School of The University of Texas at Arlington in Partial Fulfillment of the Requirements for the eDegree of.
Cuthbert, R., and Alexander, 2006, The Form Of Cities, Blackwell publishingv, Australasia
Knox, P, and S Pinch, 2000, Urban Social Geography: An Introduction, Prentice Hall, Harlow.
Kyle, G. , A. Graefe and R. Manning, 2005, Testing the Dimensionality of Place Attachment in Recreational Settings. Environment & Behavior, No.37, pp153-177
Relph, E, 1976, Place and Placelessness. Pion, London.
Riger, S, and Paul L, 1981, Communities: patterns of attachment and social interaction in urban neighborhoods, American Journal of Community Psychology, pp55-66.
Shamai, S, 1991, sence of Place: An Empirical measurement, Geforum, No.22, pp347-358.
Stedman, R. C., 2003. Is It Really A Social Construction? The Contribution of Physical Environment to Sense of Place, Society and Natural Resources, No.160, pp671-685.
Steele, F, 1981, The sense of place, CBI Publishing Company, Boston
Stefanovic, I,2004, Speaking of Place: In Dialogue with Maplas, Environmental & Architectural Phenomenology, No.2, pp31-44.
1- Gerard T Kyle
2-Shmuel Shamai
3- Brocato, Elisabeth Deanne
4-Stephanie Riger & Paul J. Lavrakas
5-Brown and Perkins
1- Edward Rolf
2- John Panter
3- Canter